اسلام آئین زندگی مخالف بیفکری

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

اسلام آئین زندگی مخالف بیفکری

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

ترفندهای شبهه افکنها(۶)

سفسطه و مغلطه

این روش نیز یک روش همیشگی برای دین ستیزان است و از آن مانند سلاحی قدرتمند استفاده میکنند.

سفسطه به نوعی متضاد فلسفه است و به معنای زبان بازی است. در واقع فرد سعی میکند با استفاده از روده درازی و با کمک گرفتن از بی دقتی مخاطب، ادعای گزاف خود را اثبات کند.به یک مثال ریاضی دقت کنید:

مثال:ثابت کنید 2=1!

پاسخ:

بصورت پیشفرض x را برابر با عدد 1 میگیریم:

x=1

پس رابطه زیر هم صحیح است:

x²-1= x²-x

حالا از (x-1) فاکتور میگیریم:

(x-1)(x+1)=x(x-1)

و (x-1) را از دو طرف ساده میکنیم:

x+1=x

حالا مقدار x را به آن میدهیم:

x=1 , x+1=x ---> 2=1

میتوانید تشخیص دهید در کجا از بی دقتی مخاطب سوءاستفاده میشود؟ با استدلالات مشابهی میتوان ثابت کرد هر مثلثی متساوی الساقین است و ...

حالا یک سفسطه را در حوزۀ شبهه افکنی و اسلام ستیزی ببینیم:

شبهه: پیامبر اسلام معصوم بود یا نه؟

اگر بگویید معصوم بوده است جنایات او به اسم اسلام تمام میشود پس اسلام، دین صحیحی نیست!

اگر بگویید معصوم نبوده است پس جنایات او به اسم خودش خواهد بود و کسی که از خود چنین جنایاتی را انجام دهد لیاقت عنوان پیامبری را ندارد پس باز هم دینی که او ادعا میکند(اسلام) یک دین واقعی نیست زیرا پیامبرش پیامبر واقعی نیست!

پاسخ:

این شبهه منرا به یاد این آیه از قرآن می اندازد:

مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ عنکبوت ۴۱

حرفهای این شبهه افکنها هم درست مثل خانۀ یک عنکبوت سست و ناپایدار است!

شبهه افکن سعی دارد با پرسیدن یک سؤال ما را در شرایطی قرار دهد که هر جوابی دهیم به این نتیجه برسیم که دین اسلام، به حق نیست!

بله، شبهه افکن در اینجا از سفسطه بهره جسته است و در بین سخنان خود کلمه ای را گنجانده که ممکن است اگر دقت نکنیم واقعا" حرفش را باور کنیم!میتوانید نکتۀ انحرافی حرف او را تشخیص دهید؟

شبهه افکن در هر دو بند نتیجه گیریش از «جنایات پیامبر» سخن میراند! و این همان بخش انحرافی این شبهۀ سفسطه گونه است. پیامبر اسلام در طول زندگی خود مرتکب هیچ جرمی نشده است چه رسد به «جنایت»!

شبهه افکن بصورت پیشفرض پیامبر را جنایتکار فرض میکند و بعد این سؤال را میپرسد حال آنکه این پیشفرض یک تهمت است. البته وقتی به شبهه افکن بگوییم دلیلت چیست فورا" سراغ جعل سند میرود و یک حقیقت تاریخی را بصورت وارونه برای ما جلوه میدهد!

حال سراغ مثال دیگری برویم:

شبهه: به آیه زیر توجه کنید:

سوره نور آیه ۳۳


... وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَن یُکْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدإِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

ترجمه آیت الله مکارم شیرازی:


...و کنیزان خود را برای دستیابی متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نکنید اگر خودشان میخواهند پاک بمانند! و هر کس آنها را (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد،) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد!)


عزیزان دلبند اگر توجه کنید این آیه میگوید:کنیزانتان را اگر خودشان میخواهند پاک بمانند به زنا مجبور نکنید. این جمله دارای یک قید و شرط است، شرط آن این است که کنیز خودش بخواهد پاک بماند، استنباط منطقی این است که اگر خودش نمیخواهد پاک بماند (مایل به تن فروشی است) اجبار وی به تن فروشی مجاز است، یا دستکم منع نشده است!

شبهه افکن این آیه را یک جواز برای ایجاد خانۀ فساد میداند!!!

پاسخ:

دوستان عزیز مستحضرید که شبهه افکن در این مطلب با یک استدلال به ظاهر درست سعی کرده است به قرآن مجید، تهمتی بزرگ بزند. حال نکتۀ انحرافی کجاست؟ کمی فکر کنید.

نکتۀ انحرافی اینجاست که عبارت "إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا" (اگر میخواهند پاکدامن باشند) یک عبارت شرطی نیست بلکه برای تأکید آمده است. بهترین گواه این ادعا ادامۀ آیه است:"عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا" (برای زندگی دنیا) سخن قرآن کاملا" مشخص است: کنیزانتان را برای متاع دنیا وادار به خودفروشی نکنید،آنهم در شرایطی که خود میخواهند پاکدامن بمانند.از سوی دیگر فرمان حد زنا نیز که پیش از این آیه نازل شده است، مؤید این امر است چراکه قرآن وقتی فرمان به حد زنا میدهد هرگز نمیگوید که این حد از کنیزان برداشته شده است:

الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ سورۀ نور آیۀ ۲

حال شبهه افکن باید توضیح دهد که چگونه فردی اگر مایل بود میتواند تن به فحشا دهد ولی حد زنا هم باید بر او جاری شود؟!!!! فرض بگیریم اسلام به جرم این دلالی کردن به ارباب حد نزند(که البته میزند)، آیا کنیز دیوانه است که در شرایطی که میداند صد ضربۀ تازیانه انتظارش را میکشد تن به خودفروشی بدهد؟!(توجه دارید که آیۀ دوم سورۀ نور که حد زنا را مشخص کرده است پیش از آیۀ ۳۳ سورۀ نور نازل شده است پس زمانی که آیه ۳۳ نازل شده بود مسلما" مجازات خودفروشی هم مشخص بوده است.)

در ادامۀ شبهه افکنی، شبهه افکن میگوید:

ادامۀ شبهه: جالب اینجاست که اگر هم مجبور کردید خوب حالا بعد از این اجبار غفور و رحیم است و میبخشه!

ادامۀ پاسخ: اینجا نیز شبهه افکن مغلطه میکند. عبارت "وَمَن یُکْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدإِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِیمٌ " چنانکه آیت الله مکارم میفرمایند: «بعضى از مفسران در شأن نزول این جمله گفته‏اند:" عبد اللَّه بن ابى" شش کنیز داشت که آنها را مجبور به کسب در آمد براى او از طریق خودفروشى مى‏کرد! هنگامى که حکم اسلام درباره مبارزه با اعمال منافى با عفت (در این سوره) صادر شد آنها به خدمت پیامبر(ص) آمدند و از این ماجرا شکایت کردند، آیه فوق نازل شد و از این کار نهى کرد"»(" مجمع البیان" ذیل آیه مورد بحث و" تفسیر قرطبى" [با مختصر تفاوت].)

«...تعبیر این آیه براى این است که اگر صاحبان این کنیزان مختصر غیرتى داشته باشند به غیرت آنها بر خورد مفهوم آیه این است این کنیزان که ظاهرا در سطح پائینترى قرار دارند مایل به این آلودگى نیستند شما که آن همه ادعا دارید چرا تن به چنین پستى در مى‏دهید؟! در پایان آیه- چنان که روش قرآن است- براى اینکه راه بازگشت را به روى گنهکاران نبندد بلکه آنها را تشویق به توبه و اصلاح کند مى‏گوید:" و هر کس آنها را بر این کار اکراه کند (سپس پشیمان گردد) خداوند بعد از اکراه آنها غفور و رحیم است" (وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ).


این جمله چنان که گفتیم ممکن است اشاره به وضع صاحبان آن کنیزان باشد که از گذشته تاریک و ننگین خود پشیمان و آماده توبه و اصلاح خویشتن هستند، و یا اشاره به آن زنانى است که تحت فشار و اجبار تن به این کار مى‏دادند.»

پس میبینیم که منظور قرآن در اینجا این نبوده است که بگوید آنها را وادار به اینکار بکنید و بعد توبه کنید تا خدا ببخشد!! اگر منظور از بخشش صاحبان باشند هم منظور اینستکه کسانی که پیش از این، مرتکب این عمل میشدند را خدا میبخشد و همانطور که گفتیم بنا بر آیات سورۀ نور اساسا" اسلام اینکار را مجاز نمیداند که صاحبان بخواهند بدان ادامه دهند. از این گذشته برخی هم معتقدند بخشی از آیه که سخن از بخشش میراند، کنیزانی که اکراه داشتند را مد نظر قرار داده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد