اسلام آئین زندگی مخالف بیفکری

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

اسلام آئین زندگی مخالف بیفکری

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

دروغپردازی مستشرق یهودی

مقالۀ زیر پاسخی به سخن یک مستشرق نامسلمان است که به دروغ ادعا کرده که زهرا(س) زشت بوده است!!

 

 مسلّم است که فاطمه(ع) خواهان بسیاری(جهت ازدواج) داشته است. در این باره نیازی بذکر روایات نداریم.(ماجرای خواستگاری شیخین از مصداقهای آنست).

 

برای روایتهای مربوط به این مسئله تنها سند ممکن کتب تاریخ اسلامی مانند یعقوبی،طبری و... است که به آن تاریخ مربوط است و سایر کتب متأخر فقط از روی این کتب قابل نگارش بوده اند. شیعه یا سنی،شرقی یا غربی،هر کس بخواهد راجع به حوادث قرن اول و دوم کتابی بنویسد یا تحقیقی کند،باید به همین کتابها مراجعه کند و این کاری است که نویسنده ی این کتاب (دکتر شهیدی) کرده است.اگر مطلبی در کتب یکی از شرق شناسان دیده شود که در هیچیک از این کتب نیامده باشد نباید آنرا پذیرفت و یا لااقل در درستی آن شک کرد، نه آنکه بگوییم:«آنها مدرکی داشته اند که در اختیار ما نیست!!!» کدام مدرک؟ آنها این مدرکها را از کجا اورده اند؟ نوشتن تاریخ صدر اسلام مانند تحقیق درباره تمدن سبا و حمیر و یا خواندن سنگ نوشته های هخامنشیان نیست که بگوییم غربیان وسیله هایی در اختیار دارند که ما نداریم.اینگونه تصدیقهای یک جانبه و تسلیم کورکورانه ناشی از عقده حقارت و یا بعهده گرفتن مأموریت و یا نداشتن فرصت تتبع و مراجعه به مدارک گوناگون است.

 

 البته انکار نمیکنم که در مواردی روش غربیان در تحلیل مسائل تاریخی، دقیقتر از روش مورخان گذشته مشرق زمین است اما آنجا که اصل حادثه در سندهای دست اول بروشنی موجود باشد،اجتهاد در برابر نص معنی نخواهد داشت.

 

 ما از برخی شرق شناسان که به خود اجازه میدهند حقیقت را دگرگون یا طوری تفسیر کنند که با عقیده خودشان(یهودی یا مسیحی) منطبق باشد گله ای نداریم چون معذورند. از دوستان تاریخدان خود گله داریم .که چگونه در بست تسلیم گفته ایشان میشوند و آنچه را آنان مینویسند حقیقت مسلم و غیر قابل جرح میدانند و چون خطاهای این پژوهندگان نشان داده میشود به عذر اینکه آنها بر ما حق استادی دارند(!)خطاها را نادیده میگیرند . نتیجۀ این بی همتی یا سهل انگاری یا ناآگاهی است که امروز بیشتر کرسیهای تاریخ اسلام را شرق شناسان «یهودی» در تصرف دارند و آنچه میخواهند مینویسند و به زبانهای عربی و فارسی ترجمه میشود و مایه تحقیق تاریخنویسان مسلمان میگردد!!!

 

 این نوشته هاست که مایه معلومات گروهی میگردد که آنطور که باید از تاریخ صدر اسلام آگاهی ندارند:

 

 «فاطمه چون زشت بود تا سن هفده سالگی در خانه پدر ماند و کسی برای خواستگاری او نمی آمد.روزی که پدرش به او گفت علی تو را میخواهد یکه خورد که مگر چنین چیزی میشود .»

 

 اینها دانشمندانی هستند که میخواهند حوادث تاریخی را در پرتو دانش جدید تجزیه و تحلیل کنند،اما این دانش را چگونه و از کدام منبع اندوخته اند؟ اگر دختر پیغمبر به روایت شیعه در سال پنجم بعثت متولد شده باشد بهنگام ازدواج نه یا ده سال بیشتر نداشته و اگر به روایت اهل سنت پنج سال پیش از بعثت متولد شده و تا سن هجده سالگی به خانه شوهر نرفته است دلیل آن: وضع اجتماعی مسلمانان، بیم آزار و شکنجه در مکه،نابسامانی کارها،محاصره بنی هاشم از یکسو،حوادثی که در زندگی او اثر میگذاشت مانند مرگ خدیجه که مجالی برای ازدواج به او نمیدادند،بود.

 

 از سوی دیگر عموم تاریخ نویسان و نویسندگان سیره،محمّد(ص) را به زیبایی چهره و تناسب اندام ستوده اند.خدیجه نیز تا آنجا که میدانیم زنی زیبا بوده است: طبیعی است که فرزندان پدر مادر زیبا ، نیکو صورتند،سه خواهر فاطمه(س) ، زینب،رقیه و ام کلثوم بخانه شوهرانی جوان،مالدار و سرشناس رفتند.در آنروز پدر آنان ریاست یا پولی نداشت که بگوییم جوانان قریش دختران زشت چهرۀ او را بخاطر پول یا مقام پدرشان خواستگاری کردند.حالا چه شد که آن سه خواهر زیبا و این یکی زشت شد؟!!!

 از آن بالاتر دلیل شرق شناس محقق چیست؟نویسندگان سیره عموما دختران هاشمی را تا نسل دوم و سوم بزیبایی چهره وصف کرده اند:وقتی حسن بن حسن(ع) نزد عمویش امام حسین(ع) برای خواستگاری یکی از دو دختر او رفت،حسین(ع) به او گفت: هر یک از دو دختر را که میخواهی خواستگاری کن! او شرمگین خاموش ماند و پاسخ نداد. امام حسین(ع) فرمود:من فاطمه را برای تو انتخاب میکنم که به مادرم شبیه تر است(منبع: مقاتل الطالبین ص۱۸۰ و ر.ک ۱ غانی ج۱ ص۱۴۲و ارشاد شیخ مفید ج ۲ ص ۲۲ نسب قریش ص ۵۱) همچنین در نسب قریش فاطمه بنت حسین را دارای زیبایی خاص و ارشاد شیخ مفید همچون زنان بهشتی توصیف میکنند.

 حال کشف این شرق شناس بزرگوار(!) که میخواهد هر داستانی را با روشنایی علم بررسی کند براساس چه مأخذی است که آنرا بر اکثر کتب اسلامی ترجیح داده است؟اجتهادی است مقابل نص؟! یا تخلیطی در متن تاریخ؟ به عمد یا از روی ضعف در زبان عربیست؟ اما از آنجا که دروغگو کم حافظه است، نویسندۀ کتاب ،ردپایی از جعل و افترا یا اشتباه خود به جا میگذارد . او مدرک خود را نوشته بلاذری میشناساند که قاعدتا کتاب معروف انصاب الاشراف است(پس سندی که ایشان داشته را ما هم داریم و جزء کتب گمشده نیست!)این کتاب را من هم اکنون پیش چشم دارم:

 « پیغمبر(ص) به زهراء(س) فرمود: تو زودتر از همه افراد خانواده من به من خواهی پیوست. فاطمه یکه خورد. پیغمبر فرمود تمیخواهی سیده زنان بهشت باشی؟ فاطمه(س) تبسم کرد » انصاب الاشراف ص ۴۰۵

 نمیدانم شرق شناس متعهد در نتیجه تحقیق علمی این دو روایت را(روایتی که در پاراگراف قبل آمد و روایت ازدواج حضرت در سن هفده سالگی به اعتقاد اهل سنت) به هم ریخته؟ یا آنطور که نوشتم نقصان عربیت او موجب ارتکاب چنین اشتباهی گردیده یا مانند بیشتر شرق شناسان امین رسالتی خاص(تحقیر شخصیتهای بزرگ اسلام) بعهده داشته است؟ ما از اینگونه رعایت امانتها در کتابهای آنان و شرقیان شرق شناس تر از غربیان فراوان میبینیم.

 ترجمه نوشته های لامنس،گلد ز یهر،دورمنگام ، لویی ماسینیون ، برنارد لویس ، پتروشفسکی ، ردینسن ،گپب و دهها شرق شناس دیگر را در کتابفروشیهای تهران و شهرستانها میتوان خرید. بیشتر اینان امانت علمی ندارند. دانشمندی چون بلاشر که سالهای عمر خود را در برگرداندن قرآن از عربی به فرانسه و تحقیق در باره ترتیب نزول آیات صرف کرده است، در ترجمه خود بی هیچ اظهار نظر دو آیه به سوره پنجاه دوم(بحث افسانه غرانیق) می افزاید(البته تحریفی از قرآن محسوب نمیشود زیرا هیچ خدشه ای به نص اصلی که به عربیست وارد نشده و نخواهد شد)

 

منبع: زندگانی حضرت زهراء(س) نوشته سید جعفر شهیدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد