اسلام آئین زندگی مخالف بیفکری

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

اسلام آئین زندگی مخالف بیفکری

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

نقد دین زرتشت(۵):تأثیرگذاری میترائیسم و خورشیدپرستی

زرتشتیت نیز مانند برخی ادیان دیگر از مهرپرستی تأثیر گرفته است و این امر در زمان ساسانیان نمود یافته است.

 

در مطالعه روایاتی که از منابع نصرانی در دست است، بیش از هر چیز یک نکته جلب توجه میکند و آن مقام قائمی است که خورشید در آئین مزدیسنی ساسانیان دارا بوده است. یزدگرد دوم به این عبارت سوگند یاد میکند:

«قسم آفتاب،خدای بزرگ، که در پرتو خویش جهان را منور و از حرارت خویش تمام کائنات را گرم کرده است» و این پادشاه سه چهار بار سوگند آفتاب را تکرار میکند(الیزه، لانگلوا، ج2، ص 197 و 198)

 

وقتی روحانیان عیسوی را به ترک آئین خود واداشتند، شرط کردند که به جای معبود سابق خورشید را بپرستند و این نکته در رسائل شهدای سریانی به کرات تصریح شده است.

 

شاپور دوم، به شمعون برصبعی قول داد، که بر جان او ببخشاید، به شرط آنکه خورشید را ستایش کند.(لابور، ص65)

 

در زمانی که به امر یزدگر دوم، عیسویان ارمنی تعقیب میشدند، لئونس کشیش عیسوی ، به «تن شاپور» رئیس محاکمۀ مذهبی گفت:«در ابتدا ستایش خورشید را بر ما تحمیل کردی و حال مدعی هستی که این تحمیل بنابر فرمان شاه بوده است و تو به بانگ بلند خورشید را خواندی و او را بدین طریق ستایش کردی»(الیزه، لانگلوا، ج2، ص237 ) و در موقع دیگر«خورشید را به این ترتیب ستایش کردند، که چند قربانی با اجرای مراسم مجوسی تقدیم نمودند.»(همان منبع، ص199)

 

بنابر روایت پروکیپوس(جنگ ایران، کتاب اول، بند3) از احکام مغان این بود که شمس طالع را باید ستایش کرد.

 

حالا ببینیم این خدای خورشید کیست؟ در کتابهای اوستایی یکی از ایزدان هوَرHvar(هور،خور)، یا هوره خشیته Hvare-XaŠêta (خورشید، که به معنای خور قادر و قاهر است) نام دارد، ولی گویا هیچوقت مقام چندان مهمی نداشته است. پس در حقیقت مغان عهد ساسانی، اگر آفتاب را میپرستیدند، مرادشان هور نبوده، بلکه مهر را ستایش میکردند و این مهر همان میثره است، که در یشتهای عتیق ذکر شده است و همان است که بابلیان آنرا با شمس، خدای آفتاب خودشان، یکی دانسته اندو مهرپرستانمغرباز آن سل اینویکتوسsol invictus ساخته بودند.(کومون، اسرار میترا، چاپ سوم،ص 11 و 86)

الیزه عبارت ذیل را از زبان رئیس خلوت پادشاه ایران نقل میکند: «شما نمیتوانید از پرستش خورشید امتناع ورزید، زیرا که خورشید از پرتو خود عالم را روشن میکند و با گرمی خویش غذای انسان و حیوان را میرساند و به سبب خوان نعمت بیدریغی که گسترده و سخای شاملی که دارد،او را خدای مهر نام داده اند. زیرا که او نه مکر و تزویر است و نه جهل و غفلت(لانگلوا،ج2،ص237)مهر خدایی قادر و پسر خدا و یاور دلیر خدایان هفتگانه (امشاسپندان) است»(الیزه،لانگلو،ج2،ص194. در باب نسبت مهر با آفتاب رک نیبرگ،دین،385به بعد)

تاجگذاری اردشیر دوم ساسانی در طاق بستان

 

  در نقش اردشیر دوم ساسانی، که در طاق بستان است، اهورامزدا حلقۀ سلطنت به پادشاه عطا میکند(نمونۀ بارز از تجسم خدا در بین زرتشتیان) در پشت سر شاه، مهر ایستاده است و از انوار اشعه، که برگرد سرش هاله بسته، شناخته میشود؛ یک مهر ساسانی هم در موزۀ برلین موجود است.(هرتسفلد،سالنامه مجموعه های آثار هنری پروس، ج41،جزوه2،ص108) که روی آن اسم صاحب مهر به خط پهلوی نقر شده است. نام او هومهر(نوشته شده: هومیتر) است و به مناسبت این نام هیکل نیم تنۀ مهر را با هالۀ نورانی در گرد سر نقش کرده و ارادۀ آفتاب را،دو اسب بالدار میشکند طرح ریخته است.

منبع مقاله: ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستینسن

نظرات 1 + ارسال نظر
Fard یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 21:16

خورشید پرست نبودن
خدای واحد را پرستش میکردن
و خورشید را بزرگ ترین نعمت خدا میدانستند
که بعدها زردشتیان از آتش در مراسم خود استفاده کردن
و امروزه بسیاری از دین از آیین مهر پرستی تقلید کردن
به خصوص مسیحیت

جناب فرد، گفتیم نفوذ خورشیدپرستی، نگفتیم پیروی از آیین خورشیدپرستی.

بعلاوه، نحقیقات تاریخی پیروی مسیحیت از آموزه های مهرپرستی رو رد کرده است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد