سلام دوستان . مطلبی را که برای امروز حاضر کرده ام نگاهیست گذرا به تاریخ .
دوستان عزیز حتما میدانید ما افراد زیادی را در جامعه داریم که میخواهند ضعفهای امروزشان را با نگاه به گذشته بپوشانند البته استفاده از ذخایر تاریخی یک مملکت خیلی عالیست ولی برخی از این افراد ،یعنی نژادپرستها، چنان به این ذخایر تاریخی چسبیده اند که کسی را میمانند که دشمن از پیش رو به او یورش میاورد و او چشمانش را بسته و به قدرت زیاد خود فکر میکند لذا شانسی در برابر حریف ندارند!
هر چند این افراد به این راحتیها از خواب خرگوشی بیدار نمیشوند ولی من وظیفه خودم دیدم که به این افراد نژادپرست یادآوری کنم که نژاد و منطقه زندگی هیچ اثری در اعتلای مردم یک کشور ندارد و این کار را با اشاراتی به تاریخ انجام میدهم:
-دولت هخامنشی که بزرگترین امپراتوری عصر خود بود توسط قومی سرنگون شد که زمانی تحت حکومت خودش بود و البته آن گروه را به هیچ حساب میکرد(بنا به نظر محققین)
-دولت روم که در زمان تراژان به چنان گستردگی رسیده بود که از غرب تا بریتانیا از شرق تا رامنستان و سوریه از شمال تا فرانسه و از جنوب تا مصر پیش رفته بود و بزرگترین امپراتوری عصر خود محسوب میشد پس از دو پاره شدن توسط اقوام وحشی شمال اروپا منقرض شد.
- حکومت ساسانی که زمانی زوج روم محسوب میشد تنها پس از دو شکست آنهم در برابر قومی که به شدت تحقیرش میکرد منقرض شد! بد نیست بدانید زمانی که نامه پیامبر به خسرو پرویز رسید گفت: چگونه کسی که برده من است(!) چنین گستاخی میکند بروید و او را کت بسته به نزدم آورید! جالب اینکه خود خسرو پرویز پیش از آنکه نیروهای مستقر در یمنش بتوانند کاری در این زمینه بکنند کشته شد و پس از او حکومت ساسانی تنها در طول چهار سال تا زمان یزدگردسوم حدود ده شاه به خود دید و سپس منقرض شد! جالب اینکه یزدگرد سوم و رستم فرخزاد هم آنقدر در برابر دعوت اعراب مبنی بر پذیرش اسلام با غرور و اهانت برخورد کردند که حمله اعراب را باعث شدند.
- حکومت بنی امیه در حالیکه از شرق تا هند از غرب تا اسپانیا و جنوب فرانسه از جنوب تا یمن و از شمال تا دریاچه آرال گسترش یافته بود و برای خود ابرقدرت بی نظیری بود ؛ در پی شورشهایی که به اسم خونخواهی فرزند رسول خدا صورت گرفت در هم شکست و فقط برای مدت کوتاهی توانست به عمر خود تنها در مراکش و آندلس اسلامی ادامه دهد و سپس از بیخ و بن منهدم شد!
-حکومت عباسیان که در بستر بنی امیه ایجاد شده بود پس از چند پاره شدن در پی تهاجم سادات علوی عملا به دست نشانده آنها و سپس سلجوقیان تبدیل شد و در نهایت در پی تهاجم اقوام به اصطلاح وحشی مغول منقرض گردید.
-مغولها که کل آسیا را به جز هند و عربستان ،از کره در شرق تا ایران و آناطولی در غرب و از روسیه در شمال و چین در جنوب ، تسخیر کرده بودند اولین شکست خود در نبرد رو در رو را در برابر دولت ممالیک ،که بردگان شورش کرده بودند ، تجربه کردند.
- بریتانیا که در پایان جنگ جهانی اول یک سوم کره خاکی را در دست داشت در پی ضعیف شدنش در جنگ جهانی دوم و شورش مستعمرات تنها ظرف چند دهه تمام مستعمراتی را که با سالها مکر و حیله به دست آورده بود را یک جا از دست داد.
آیا این همه مسایل تاریخی نشان نمیدهند که نژاد و ملیت باعث پیروزی و شکست نیست؟