دشمنان اسلام، سعی دارند بگویند اسلام دین شمشیر(!) است. آنها مسیحیت را دین صلح و دوستی(!) مینامند. البته این نامگذاری، یک نامگذاری جدید است و تا چندی پیش کسی اینگونه از اسلام یاد نمیکرد.
هر کس با این دو دین و عملکرد پیروان آنها آشنا باشد، میتواند درک کند که کدام دین، دین صلح است و کدام دین، دین شمشیر.
اسلام و جهاد
پیش از اینکه بخواهم در مورد میزان صلح جوئی و جنگ طلبی دین مقدسمان شرحی بدهم باید بگویم که تا یک قرن پیش هیچ جای دنیا نمیشد فرمانروایانی را دید که دم از صلح بزنند و مگر اینکه آن فرمانروا در برابر همسایگان احساس ضعف میکرد و بدین سبب از در صلح وارد میشد. برای مثال سلجوقیان روم، وقتی با تهاجم مرگبار مغول روبرو شدند تصمیم به برقراری رابطۀ دوستانه با مغولها گرفتند. البته گاهی این صلحجوئی برای ایجاد یک متحد بود: مسیحیان در پی تهاجم مغول سعی کردند انها را با خود بر علیه مسلمین متحد کنند تا بدین سان از شر دین آسمانی اسلام هم خلاص شوند؛ البته همکاری با مغول نتوانست کمکی بدانها بکند. پس کاملا واضح است که تا یک قرن پیش دولتها سعی در ایجاد صلح نداشتند و همواره به جنگ و استعمار میندیشنیدند و امروز هم پرواضح است که سیاست است که سیاستمداران را وامیدارد که دم از صلح بزنند. هر کس نگاهی به تاریخ سالهای اخیر بیندازد میبیند که تعداد جنگهای کشورهای ابرقدرت درست مثل قرون پیشین، نسبت به سایر کشورها بیشتر است.
برای اینکه بدانیم نظر اسلام در مورد جنگ چیست باید به قرآن نگاه کنیم، زیرا معتبرترین کتاب مسلمین است و زندگی پیامبر اکرم(ص) را بررسی کنیم چراکه اسوۀ مسلمین است و نشانگر اینستکه اسلام در مورد مسائل مختلف چه نظری دارد. حال بیایید ببینیم نظر اسلام و قرآن در مورد جنگ چیست:
وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ (بقره 190)
و در راه خداوند با کسانی بجنگید که با شما میجنگند و تجاوز نکنید. بدرستیکه خداوند یگانه، متجاوزین را دوست نمیدارد.
پس بنا بر نظر قرآن مسلمین مجاز به جنگی هستند که در آن مورد تهاجم قرار بگیرند.مصداق بارز آن هم زندگی معصومین است.
پیامبر اعظم(ص) هرگز آغازگر جنگ نبود و در برخی از جنگها هم که سپاه اسلام اقدام به تهاجم میکرد در پاسخ به تجاوزکاری نیروهای دشمن یا پیمان شکنی و یا توطئۀ دشمن بوده است. مسلما" وقتی خیبریان توطئه میکنند و بعد در دژهایشان مخفی میشوند خود جنگ را آغاز کرده اند و اگر پیامبر به این عمل آنان پاسخ نمیداد جای تعجب بود و ممکن بود بگویند جان مسلمین برای پیامبر بی ارزش است.
علی مرتضی(ع) نیز آغازگر جنگها نبود و در میدان جنگ هم صبر مینمود تا دشمن نبرد را آغاز کند.
حسین بن علی(ع) نیز در شب عاشورا زمانی که شمر بن ذی الجوشن به خیمه گاه نزدیک شد و جسارت نمود و مسلم بن عوسجه از امام رخصت خواست که او را با تیر هلاک کند؛ امام با این دلیل که نمیخواهد آغازگر جنگ باشد وی را منع نمود.
این افراد الگوهای ما هستند و عملکرد این افراد برای ما نشانگر نظر قطعی اسلام است. پس بنا به روش این بزرگان بدیهیست که اسلام آغازگران جنگ را سرزنش میکند و در حدیث هم داریم که خداوند شروع کنندگان جنگ را دوست ندارد. وقتی مسلمین واقعی هرگز آغازگر جنگ نیستند چگونه میتوان اسلام را دین شمشیر نامید؟
از سوی دیگر هدف جهاد در قرآن کشورگشائی و زورگویی نیست بلکه به نص صریح قرآن برای یاری به مظلومانیست که زیر دست ظالمان و کفار هستند و از خداوند یاری میخواهند:
وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ (نساء:۷۵)
همچنین قرآن تا زمان جهاد نیز به کفار اجازۀ تغییر مسیر میدهد و میفرماید اگر کسی از مشرکین خواست از اسلام سؤالی بپرسد(آنهم در شرایط جنگی!) او را با امنیت کامل به اردوی خود راه دهید و پاسخش را بدهید و بعد (بدون اینکه از او بپرسید که آیا اسلام را پذیرفته یا نه)، او را با امنیت به اردوگاه خودش بازگردانید:
وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ (توبه:6)
آیا همچین فرمانی برای نمایش انسان دوستی اسلام کافی نیست؟
این که اسلام، در شرایطی که همه جای دنیا جنگ طلبی بیداد میکند، از مسلمین میخواهد که آغازگر جنگ نباشند خود نشانگر اینستکه عنوان «دین شمشیر» برای اسلام، یک ظلم و تهمتی نارواست.
چرا محمد(ص) جنگ میکرد ولی عیسی(ع) جنگی نکرد؟
یکی از سؤالات و شبهات در بحث جنگهای اسلام اینستکه چرا محمد(ص) اقدام به جهاد میکرد ولی عیسی(ع)، موسی(ع)، و زرتشت هیچ جنگی را آغاز ننموده اند؟
در پاسخ به این شبهه، باید ابتدا این بحث را مطرح کنم که خداوند در هدایت بندگان خود پیامبرانی از نوع خودشان فرستاده است تا خودشان بدون دخالت خداوند هدایت شوند و خداوند میخواهد تا خود انسانها در راه حق گام بردارند. چنانچه میفرماید اگر خدا میخواست کاری میکرد که مردم خود به صورت ناخودآگاه او را اطاعت کنند:
اِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ (شعراء:4)
اما از آنجا که خداوند، انسان را مختار ، خلق کرده است؛ فقط راه هدایت را از طریق انبیاء نشان میدهد و خود در امور اختیاری بشر دخالت نمینماید و این از سنن الهیست. لذا دین خداوند باید با روشی پیش برود که بدون مددهای آسمانی راه خود را باز کند، زیرا اگر خداوند مدام به مؤمنین «مددهای آشکار» نازل میکرد، تمام مردم بدون تفکر و تحقیق راه حق را در میافتند و ایمان انسانها از آنجایی که به واسطۀ امری بدیهی بود ارزشی نمیداشت. (البته هر گاه که حجت بر مردم تمام میشد و پیروان دین حق نیاز به امداد الهی پیدا میکردند خداوند از آنجا که با تمام شدن حجت دیگر عذری باقی نمیماند مؤمن و کافر معلومند ممکن بود به وسیله امداد آسمانی مؤمنین را نجحات دهد یا کفار را نابود کند درست مثل داستان نوح علیه السلام)
در نتیجه انبیاء در زمانی که تعداد پیروانشان کم بود و قدرتی نداشتند، در برابر زورگویی کفار سکوت میکردند و هرچقدر هم که کفار و یا معاندین بر آنها ظلم روا میداشتند اقدام به درگیری نمیکردند زیرا اگر با آنها درگیر میشدند، کفار آنها را که قدرتی نداشتند به قتل میرساندند. این روال در زندگی بسیاری از انبیاء دیده میشود:نوح(ع)، ابراهیم(ع)، یعقوب(ع)،...و عیسی(ع)؛ همچنین محمد(ص) نیز تا زمانی که در مکه بود و قوایی نداشت طبق همین قانون عمل مینمود و هر چند یارانش را شکنجه مینمودند و به قتل میرساندند، با کفار درگیر نمیشد و فقط با خریدن برخی بردگانی که زیر شکنجه بودند انها را نجات میداد. علت این روش هم آشکار است: قریش دنبال کوچکترین درگیری از سوی مسلمین بودند تا شمشیر بکشند و آنها را قتل عام کنند.
همین پیامبران نیز اگر توانایی میافتند به جهاد میپرداختند چنانکه برای مثال موسی(ع) که در مصر در برابر زورگویی مصریها سکوت اقدام به ایجاد درگیری نمیکرد وقتی خداوند ائو و قومش را از آن ضعف نجات داد و از مصر بیرون آورد، یوشع(ع) را به جنگ عمالیقیها فرستاد(عهد عتیق- خروج-ص ۲۰) همچنین طبق نص تورات خداوند به یهودیان دستور میدهد که در سرزمین موعود در برابر قومی که بدانها حمله میکنند بجنگند(عهد عتیق- اعداد-ص۱۰) نیز جنگ با کنعانیها و ...
از سوی دیگر در آموزه های عیسی(ع) هم آمادگی برای جهاد دیده میشود که به عللی پیش نیامده است:
"گمان مبريد كه آمدهام تا سلامتي بر زمين بگذارم.
نيامدهام تا سلامتي بگذارم بلكه شمشير را."<متی۱۰: ۳۴>
این یک امر هست که می گوید آماده شوید و شمشیر جور کنید هر طوری که شده:
"پس به ايشان گفت: «ليكن الا´ن هر كهكيسه دارد، آن را بردارد و همچنين توشهدان را و كسي كه شمشير ندارد جامه خود را فروخته، آن را بخرد. "<لوقا۲۲: ۳۶>
" عيسي جواب داد كه «پادشاهي من از اين جهان نيست. اگر پادشاهي من از اين جهان ميبود، خدّام من جنگ ميكردند تا به يهود تسليم نشوم. ليكن اكنون پادشاهي من از اين جهان نيست.»"<یوحنا ۱۸: ۳۶>
پس اگر این رو در نظر بگیریم یعنی در صورت امکان جنگ هم بله!
از سوی دیگر هر گاه پیامبران خدا، به قدرت میرسیدند برای دفاع از حق و مبارزه با ظلم و جوری که در حق مردم و مؤمنین میشد، اقدام به جنگ میکردند و در برابر کفار به جهاد میپرداختند که باز هم بسیاری از انبیاء الهی چنین بودند: سموئیل(ع)، داوود(ع)، سلیمان(ع) و احتمالا" ذوالقرنین(ع). محمد(ص) نیز پس هجرت به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، مانند انبیائی که نامشان در بالا آمد، در برابر زورگویی کفار، مقاومت نمود و در تهاجمات آنها که به قصد کشتار مسلمین و انهدام دین مقدس اسلام بود، جنگ نمود و با اینکار جان مسلمین را نجات داد. بدون شک تمام نبردهایی که پیامبر در آنها شرکت جست یا فرمان به اجرای آنها داد، یا برای دفاع از جان مسلمین بوده است یا در پاسخ به کشتار گروهی از مؤمنین صورت گرفته است یا اینکه برای انهدام گروهی که از پشت بر اسلام خنجر میزدند، صورت میگرفته و هرگز محمد(ص) برای کسب مال و منال و غنائم و ... جهاد ننمود و زندگی فقیرانۀ آن پیامبر بزرگوار مؤید این سخن است.
در تاریخ آمده است که
حدود ۶۰ تا ۷۰ اردوکشی جنگی در ۱۰ سال اول هجرت انجام شد كه پيامبر در ۲۷ تا از
آنها شركت داشتند البته در آینده خواهیم دید که بسیاری از این موارد هم مشکوک هستند
و ممکن است اصلا صورت نگرفته باشند. جالب اینکه اكثر اين لشكركشيهای ذکر شده در
تاریخ، به هيچ جنگ يا درگيري منتهي نشد.
به نظر شما در اين ده سال كه قلمرو اسلام به اندازهي كل اروپا وسعت يافت تاريخ
گواهي ميدهد كه حداكثر شهيدان اسلام ۱۵۰نفر و از كفار ۲۰۰ نفر كشته شدند! ملاحظه
ميکنید تعداد كشته شدگان دو طرف حداكثر ۳۵۰ نفر است. حال ببیندی فقط در یک جنگ عادی
در دنیای آنروز چند تن کشته میشدند!
پس اکنون پر واضح است که جنگهای پیامبر اعظم(ص)، عملی بر خلاف عملکرد سایر انبیاء نبوده است، بلکه با عقل سلیم هم کاملا" مطابقت دارد و اگر آنروز پیامبر برای دفاع از جان مسلمین دست به جهاد نمیزد، بدون شک امروز بر او خرده میگرفتند که برای جان مسلمین ارزشی قائل نبوده است.
اگر منوی نظرات باز نشد، اینجا کلیک کنید
ادامه دارد ...
اسلام دین شمشیر نیست(دکتر نورعلی تابنده مجذوب علیشاهی)
پرهیز از خشونت در تبلیغ دین اسلام و تلاشهای اسلامستیزان برای ضربه زدن به اسلام
پاسخ آیت الله مکارم شیرازی به «سخنراني پاپ عليه دين اسلام»
خشونت و جایگاه آن از نظر اسلام
بيانيه آيت الله العظمى مكارم شيرازى در ردّ سخنان نادرست پاپ درباره اسلام
منبع : http://farsibook.blogfa.com