اسلام آئین زندگی مخالف بیفکری

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

اسلام آئین زندگی مخالف بیفکری

پاسخی به شبهات بیخدایان و سکولاریسم و افراد زندیق

مقدمه ای بر نقد تاریخ باستان

 با عرض سلام. قرار بود به آرشیو موضوعی بخش دیگری را اضافه کنم به نام «مبارزه با پان ایرانیسم» که در آن عملا" باید نقاط ضعف تاریخ باستانمان را مطرح کنم. علت اصلی اضافه شدن این موضوع موارد زیر است:

 

1.حقیقت! ما باید حقیقت را بشناسیم. جوانان ما باید بدانند که زوایای تاریک تاریخ باستان هم کم نیستند. این عدم آگاهی باعث شده است که خیلی از جوانان ما تاریخپرست شوند! ما باید حقیقت را بپذیریم هر چند تلخ باشد. به سر تا پای وبلاگ نگاه کنید.من بسیاری از مطالب ضداسلام را در این وبلاگ میاورم و دوستان مسلمان خرده نمیگیرند.حال آنکه ممکن است کسانی باشند که به جای استدلال من استدلال دینستیزان را بپذیرند. پس چه عیبی دارد که در کنار این مطالب، مطالبی در نقد باستان بیاوریم؟؟

 

2.من با هر گونه بت سازی و تعصب بیجا مخالفم و در مقابل پان ایرانیها طوری از باستان حرف میزنند که گویی چیزی مافوق بشری بوده است! این افراد از شاهان باستان بت ساخته اند و کوروش هخامنشی را بت بزرگ قرار داده اند و تخت جمشید را به بتکده تبدیل نموده اند! پس من هم به عنوان فردی که بدون تعصب به مسائل مینگرد و از بتسازی مدرن و کهنه بیزار است وظیفۀ خود میدانم که با این سقوط فکری به مبارزه برخیزم. جوانان ما باید بدانند که ایران پیش از اسلام، همان ایران بعد از اسلام بوده است.

 

3.این طرز فکر هر چند بوی میهن پرستی میدهد ولی خود مانند یک مادۀ توهمزا یا یک مادۀ مخدر جوانان وطن را به خوابی عمیق میبرد. من بارها گفته ام و باز هم میگویم که ما باید از تاریخ عبرت بگیریم و نه اینکه آنرا قاب کنیم و به دیوار بزنیم! نگاهی به کشورهای پیشرفته بیندازید؛ کدامیک از آنها به اندازۀ ما به فکر تاریخ خود هستند؟ آنها امروزشان را میبینند ولی برخی جوانان ما فقط به پشت سر مینگرند. در فرانسه، انگلیس، چین و ژاپن هم آثار تاریخی بسیار هست ولی این دلیل نمیشود که مدام به پشت سر بنگرند و مدام از گذشته سخن برانند بلکه سخنان پیشینیان را برای خود الگو قرار داده اند و به آینده مینگرند.

 

4.پان ایرانیسم یک مکتب نژادپرستانه است و باید چهرۀ خبیثش برای مردم فاش شود.قبلا" هم اینکار را کرده ام.این افراد عربها و ترکهای ایران را غیر ایرانی مینامند(البته گاهی فقط اعراب را) آنهم به جرم اینکه بر مبنای شواهد تاریخی اجدادشان از خارج از ایران به کشور آمدند. گویا اینها فراموش کرده اند که آریاییها نیز ساکنین اصلی فلات ایران نبودند.

 

5.هر چند پان ایرانیها دم از وطن میزنند ولی خود با حرفها و نظریاتشان به استقلال ایران ضربه میزنند. این افراد با علم کردن برتری قوم پارس و تحقیر سایرین باعث واکنش شدید قومیتهای عرب، کرد، ترک و بلوچ میشوند طوری که در استانهایی که ساکنینی از این قومیتها دارد بوی جدایی طلبی به مشام میرسد و ترکها، عربها، و کردها هم مثل آنها برای خود پان ساخته اند و دم از ایجاد کشور ترکی، عربی و کردی میزنند. جالب اینکه پان ایرانیها در پاسخ به ما، عدۀ قلیلی از این قومیتها را که همسوی خودشانند را نشان میدهند!

 

6.این افراد شعار میدهند یا اسلام یا ایران! میگویند یا مسلمان تازی باشید یا نامسلمان ایرانی و متأسفانه گاهی هم موفق بوده اند.پس من باید به جوانان بگویم که آنچه اینها برایشان، اسطوره کرده اند، چیز چندان خاصی نیست.

 

7.تلاش غربیها این است که به ما بگویند که هر چه بوده ایم در پیش از اسلام بوده و پس از ان دیگر در ضعف بوده ایم! این افراد این تبلیغ را در تمام ملل اسلامی دارند.طوری تلقین میکنند که حکومت فراعنه بهترین حکومت مصر بوده است حال آنکه دیگر دمی از حکومت «ممالیک» نمیزنند. بد نیست بدانید مغول اولین شکست خود را از ممالیک دریافت کرد و همین ممالیک بودند که صلیبیها را از فلسطین و لبنان اخراج کردند.یک ایرانی حق ندارد بداند که اقتدار حکومت صفوی هم کم از اقتدار حکومت ساسانی نبوده است و ...

 

8.علت آخر هم که بیشتر جنبۀ یک تحریک کننده را داشته است، لگدپرانیهای خود این پانهای ایرانیست.این افراد از روزی که من بیرق این وبلاگ را بالا بردم مدام در حال زهرپاشی به من بوده اند و از ابتدا با فحش یا عملیات براندازی(!) سعی در ناامید کردن من دارند. آخرین این عملیاتها هم پروژۀ بهزاد بود.حال که این افراد لگداندازی میکنند، باید مشتهای گره خوردۀ من را نیز دریافت نمایند.به یک ایرانی، آشنا،...،نوید، فرشاد، بهرام و بهزاد تبریک میگم. چون موفق شدند منرا وادار به عکس العمل کنند.

 

سخنی با میهن دوستان

 

  من وظیفۀ خود میدانم به میهن دوستان بگویم که این عمل من صرفا" جنگ با ایران نیست و  اساسا" بیان حقایق است و سعی خواهد شد در کمال ادب و احترام از گذشتۀ وطن سخن گفته شود. بندهای فوق را یکبار دیگر با دقت بخوانید و به من هم مثل خودتان حق انتقاد دهید.

 

به سؤالات زیر نگاهی بیندازید:

 

1. آیا سخنان کتزیاس را در مورد کوروش هخامنشی شنیده اید؟

 

2.آیا شهبانو پروشات میشناسید؟ اردشیر سوم را چطور؟

 

3. آیا تا بحال عملکرد شاهان باستان را در قبال سایر ملل با دید نقد مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اید؟

 

4. آیا تا به حال خود را جای مللی که شاهان هخامنشی استقلالشان را میگرفتند گذاشته اید؟ آیا همان حسی را نداشتند که شما نسبت به اسکندر و تهاجم اعراب دارید؟

 

5.اگر حقایقی باشند که گفته نشده باشند، آیا گفتنشان دفاع از حقیقت نیست؟

 

اگر پاسخ شما به این سؤالات مثبت است ولی باز هم مخالف شروع این حرکتید، شما یک پان ایرانی هستید؛ لطفا" بند بعدی را بخوانید!

 

سخنی با پان ایرانیها

 

باید خدمت دشمنان پان ایرانی عرض کنم که تجربه به من ثابت کرده است که شما اصلا" زبان منطق و گفتگو را درک نمیکنید لذا(یا به قول خودتان لزا!) به بخش نظرات رفته فشحتان را بدهید و گورتان را گم کنید.پیشاپیش از همکاری شما متشکرم.