باز هم سلام دوستان.
یکی از مسائلی که بسیار در سطح جامعه حتی بین مسلمانان از آن سخن میرود اینست که با آمدن اسلام ایران عظمت خود را از دست داد. خب بیایید با چشمی بازتر به مسئله بنگریم:
اول اینکه ایران پیش از این هم در عصر سلطه یونانیها برای مدتی دراز استقلال خود را از دست دادند چنانکه زبانشان هم تغییراتی کرد. هر چند شورش پارتیها خیلی زودهنگام صورت گرفت ولی خیلی طول کشید تا سراسر ایران را فراگیرد . پس این امر پیش از این نیز صورت گرفت ولی سوال اینست که چرا تا اولین شورش ایرانیان پس از اسلام سالها طول کشید(اولین شورش رسمی در زمان مأمون عباسی صورت گرفت)؟ چرا ایرانیان حتی با عربها در تغییر حکومت از اموی به عباسی همکاری کردند؟ساسانیان با مردم چه کرده بودند؟ خوشبختانه تاریخ گویای جواب است. در واقع مردم ایران به جایی رسیده بودند که دیگر امیدی به اشراف زادگان و زورمندان خود نداشتند.
دوم آنکه هر قومی عصر اوجی دارد و قومی پس از قوم دیگر ابرقدرت میشود:روزی سومر تا آشور ، روزی ایران هخامنشی ، روزی روم ، روزی قوم عرب ، روزی قوم ترک و بعد مغول در اوج قدرت قرار گرفتند و امروز میبینیم ابرقدرتها غربیند و از قاره هایی دیگر(به غیر از چین)چرا از بین اینهمه ابرقدرت که بر شما مسلط شدند فقط با اعراب مشکل دارید؟ (البته با انگلیس هم مشکل دارند و اسلامگرایان را به انگلیسی بودن هم محکوم میکنند ولی خودشان برای ویزای انگلیس جان میدهند!)
سوم اینکه ایران پیش از اسلام کشوری بود طبقاتی که مرفهان بیدرد در آن حق تحصیل داشتند پس مسلم است که در علم به هیچ جای خاصی نرسیدند برعکس آنچه تحریفگران تاریخ میگویند در عصر ساسانی ایرانیان در علم در سطح بالایی قرار نداشتند و از مهندسین رومی استفاده میشد(ر.ک ایران در زمان ساسانیان آرتور کریستینسن) ایران ساسانی در طول چهارصد سال به غیر از نوابغ نظامی و سیاسی (که اگر نداشت زودتر سقوط میکرد) فقط نام درخشان بزرگمهر را در تاریخ به نام یک دانشمند بزرگ ثبت کرده است ولی در ایران پس اسلام آن هم در شرایطی که کشوری به نام ایران وجود نداشت ما در هر زمینه ای دانشمند بزرگی داریم : در نجوم خواجه نصیرالدین طوسی و عمرخیام در ریاضی ابن هیثم ،خوارزمی بوعلی و ابو ریحان و ... در شیمی باز هم ابوریحان و دیگران در پزشکی از همه مشهورتر ابوعلی سینا و سایرین و در زمینه ادب و هنر که لیست بزرگی را باید ردیف کرد... بد نیست بدانید که ژان ایرانیها برای اینکه حرفشان در برابر این استدلال ضایع نشوند ادعا میکنند که در کتابخانه های پارس پر بود از کتب علمی پس چرا هیچیک از کتب حتی اسمشان هم در جهان پراکنده نشد؟ حال آنکه در همان عصر سقوط ایران علمای غرب با شنیدن آوازه علم اسلامیان به شرق میامدند.
چهارم اینکه باید پرسید مگر ایران قبل اسلام چه عظمتی داشت آیا عیب نیست که حکومت ساسانی با دو جنگ آنهم فقط در جنوب غرب و مرکز ایران ساقط میشود؟ مسلم است که در ان عصر دیگر ایران تابع ساسانیان نبود و خیلی از ایالات خودسر یا حتی ملوک الطوایف شده بودند لذا سپاه اسلام فقط با دو جنگ کار ساسانیان را تمام کرد و اگر کوههای البرز نبودند همان موقع سراسر ایران را تسخیر مینمود حتی خود یزدگرد سوم نیز توسط یاغیان بر حکومتش تحت تعقیب قرار گرفت و در غربت کشته شد ... در عین حال باید توجه داشت که ایران در عصر صفویه به مقام عصر ساسانی خود بازگشت و توانست خود را در برابر ابرقدرتی چون عثمانی که بالهای گسترده خود را بر بخشهایی پهناور آسیا ،اروپا و آفریقا گسترده بود، حفظ کند و با صلابت از پیشروی عثمانیها از غرب و روسها از شمال و پرتغالیها و بعد انگلیسیها از جنوب و ازبکها از شمال شرق جلوگیری نمود انچه باعث ضعف ایران شده است درست مثل عصر ساسانی حکومتها کوتاهی بود که پس از صفویه به سرعت میامدند و میرفتند:افشاریه ، زندیه ، قاجاریه ، پهلوی همه در طول چند سال آمدند و رفتند؟ این تغییر حکومتها در زمانی بود که استعمار چنگالش را بر رخسار جهان میکشید. پس علت ضعف امروز ما اسلام نیست بلکه به خواب رفتن ایرانیان و شرقیان در زمان استعمار غرب بود.