نمیتوانید مثل قرآن بیاورید
در اینجا لازم میدانم از دوستانی که راهنماییم کردند به خصوص محمد،محسن و گابریل عزیز تشکر کنم.
آیا میتوان مثل قرآن آورد؟ ادعای خود قرآن اینست که اگر تمام جن و انس جمع شوند آیه ای مثل قرآن نمیتوانند آورند.در این مورد توجهتان را به توضیحات دوست عزیزم گابریل جلب میکنم:
همه ی متکلمان قرآن اعم از شیعه و سنی در این زمینه که اعجاز لفظی قرآن(سوره ای بیاورید) اتفاق نظر ندارن.
دو دیدگاه وجود دارد :
۱.دیدگاه صرفه : اعجاز لفظی قرآن محدود است به بیست وسه سال یعنی فاصله بعثت تا وقت وفات پیغمبر در این زمان و فاصله کسی نتوانست سوره ای به مانند قرآن اورد و کسی نتوانست با قرآن برابری کند و نوشته ای همانند و همسنگ با قرآن بیاورد .
۲.دیدگاه اعجاز لفظی قرآن و قرآن معجزه ای جاویدان :این دیدگاه بیان میدارد که صرف اینکه قرآن در فصاحت وبلاغت در زمان پیغمبر هماوردی نبوده محصور به انزمان نبوده چونکه در قرآن از اخبار گذشته گان و ایندگان اسرار اسمانها و زمین پرده برداشته که بعد از صده ها به ان پی برده اند از این دیدگاه کسی نمیتواند سوره ای همانند قرآن بیاورد که علاوه بر فصاحت وبلاغت دارای معجزات علمی و خبر از اینده نیز باشد
مثلا ملا نصیر الدین طوسی معتقد است که این ممکن است که سوره به فصاحت وبلاغت قرآن بیان شود و همچون ملا عبدالرزاق لاهیجی نظریاتی را بیان و نظریاتی را بررسی میکنند.
اشاره به این نظریات در اینجا ضروری است که هریک دلیل بر اعجاز قرآن است
۲. نظریه فصاحت وبلاغت مقابل نظریه صرفه است ۳. نظریه اسلوب ویژه ۴.نظریه اخبار از غیب ۵.نظریه راست گفتاری ۶. نظریه وجود معرف حیرت انگیز در قرآن ۷.نظریه اتفاق معانی قرآن ۸.اعجاز در نظام قانون گذاری تشریع قرآن ۹.نظریه وجود اسرار افرینش و معجزات علمی قرآن
۲-از ما فی الضمایر که در قرآن از رازهای نهفته و جاهای آن خبر دارد چنانکه از «بیم واندیشه فرار دو طایفه مسلمانان در جنگ بدر خبر داده و یادآور شده است که خداوند با قدرت خود مسلمانان را در این جنگ با کمک فرشتگانش بر کافران چیره خواهد کرد» (که تعداد مسلمانان بسیار کمتر از کفار بوده)ال عمران ۱۲۲و۱۲۳
دوستان مستحضر هستند که این دو آیه قبل از جنگ بدر نازل شده است و نیز «از آگاهی خداوند بر سوگند های دروغ منافقان و اطلاع خدا از پندار و کردار آنان خبر و به مسلمانان هشدار میدهد» داین صورت نیز نوشته ای مانند قرآن نیست
۳.از رویداد های گذشته از داستانهای پیامبران پیشین و داستان فراعنه (که در تاریخ امروز ثابت شده اند) گواهی بر اعجاز قرآن دانسته اند
۴. خبر از اینده که در قرآن بسیاری از رویدادهای قرآن پیش بینی شده است از جمله « پیش بینی پیروزی مسلمانان بر کفار علی رغم نامیدی مسلمانان در جنگ بدر » انفال7قمر۴۵ و « پیش بینی پیروزی رومیان بر ایرانیان (علی رغم پیروزیهای پیاپی ایرانیان درآنزمان) سوره روم
اما وجود معارف در قرآن :: طبق این دیدگاه معارفی در این کتاب وجود دارد که خرد بزرگان دانش را حیران میسازد دانشهایی که از سوی مردی امی طرح شده محال است ابن میثم بحرانی از این دانشها به دانشهای شریف تعبیر میکند و انرا با فصاحت و اسلوب ویژه سبب اعجاز قرآن میداند دانشهایی چون اشاره به یکتایی خداوند اشاره به تاریخ اخلاق و سیاست این دانشها از دیدگاه بعضی متکلمان چون ملا محسن فیض کاشانی مهمترین وجه اعجاز قرآن بشمار میاید
و بعد از ان "اتفاق معانی" در قرآن است یعنی انچه در قرآن مورد بحث قرار گرفته اعم از مسایل فلسفی اجتماعی و تاریخی و غیره در نهایت استواری و اتقان است یعنی حقایقی ایست ثابت که نه قابل تقد است نه باطل میشود و نه فساد میپذیرد و این نیز دلیل اعجاز قرآن است
و اینکه در قرآن " به نظام قانون گذاری " اشاره شده نظامی که بت برستی را به توحید مبدل میسازد جهل و رذایل اعراب را به علم و فضایل مبدل میکند برخی قوانین و اصول قرآن بدین شرح است :توصیه به عدل و میانروی در همه جا (نحل۹) توصیه به صبر در برابر سختیها / توصیه به تحصیل دانش همراه با تقوا فرمان به وفای بعهد و از مهمترین فرماین قرآن توصیه به وحدت است که رمز پیروزی در برابر کفار دانسته است و تعیین پرهیزگاری و دانایی به عنوان معیار برتری است که این نیز دلیلی بر اعجاز قرآن دانسته اند
و اما تاکید قرآن وخبر از " اسرار آفرینش" یا به عبارتی دقیق تر طرح نظریات علمی قرآنی است مثلا اشاره به حرکت خورشید اشاره به حرکت زمین اشاره به انبساط و سپس انقباض جهان اشاره به نابودی کرات اسمانی اشاره به خاموش شدن ستارگان اشاره به خاموش شدن خورشید طرح مساله گرد افشانی توسط باد
خورشید بسوی جایگاهش در حرکت است اینست تقدیر خداوند شکست ناپذیر ودانا : خورشید بسوی ستاره وگا باسرعت نوزده کیلو متر در ثانیه در حرکت است بعبارتی ۶۰۰ میلیون کیلومتر در سال ستاره وگا در صورت فلکی علی رکبتیه
تا زمان انیشتین تصور میشد که جهان ایستا است و در بینظمی بسر میبرد و هیچگونه انبساطی دران نیست نتیجه عجیبی که هابل اعلام کرد، این بود که این سرخ گرایى (انبساط جهان) کهکشان ها تابع نظم و قاعده خاصى است، به طورى که هر چه فاصله کهکشان ها از ما بیشتر باشد، انتقال به سرخى در طیف آنها بیشتر مى شود و این حکایت از این مطلب دارد که «هرچه فاصله کهکشان ها از ما بیشتر باشد، سرعت گریز و فرار آنها از ما بیشتر مى شود»
خداوند متعال
«و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم تاوقت معین همواره آن را وسعت مى دهیم
نشان مى دهد که انبساط جهان، تقریباً از ۱۵ میلیارد سال پیش در اثر انفجار بزرگ یا بیگ بانگ (مهبانگ) شروع شده و هنوز هم ادامه دارد. آیه اى از قرآن کریم ناظر بر این واقعیت است: «آیا کافرانمیدانند که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم و هر چیز زنده اى را از آب قرار دادیم. پس چرا ایمان نماورند
وقتى ستاره اى در عرض میلیون ها سال سوخت خود را مصرف مى کند وزن ستاره درحجم کوچکى متراکم شده و سپس منفجر مى شود. در اثر این انفجار گاز هاى هلیم و هیدروژن باقیمانده از ستاره قبلى در مرکز جمع مى شود و در مدار قرار گرفتن خاکسترهاى باقیمانده از انفجار، به دور آن منظومه اى مشابه منظومه شمسى ما پدید مى آید.. خورشید تا ۲ میلیارد سال دیگر سوخت لازم براى نور افشانى دارد. ولى بعد از آن عمر خورشید به پایان خواهد رسید. تصویر همه این واقعیت هاى علمى در آیات متعدد از قرآن کریم ترسیم شده است. «در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود و در آن هنگام که ستارگان بى فروغ شوند»
«در آن هنگام که آسمان (کرات آسمانى) از هم شکافته شود و در آن زمان که ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند
در آن روز که آسمان را چون تومارى در هم مى پیچیم (پس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم آن را باز مى گردانیم، این وعده اى است بر ما و قطعاً آن را انجام خواهیم داد
این ایه چگونه هم به افرینش نخست اشاره میکند طومار را در نظر بگیرید وقتی طومار قدیمی را میبندی چگون میشود دراینجا قرآن به زیبایی به انقباض جهان و انبساط جهان اشاره کرده است
حالا آیا کسی قادر است چنین کتابی بیاورد؟
معجزات علمی قرآن زیاد است از این
سایت دیدن فرمایید و بد نیست از مطالبش استفاده کنید.
ممکن است بگویند داستانهای قرآن کپی شده از روی تورات و انجیل است اما داستانهایی وجود دارد که در انجیل وتورات نیست تفسیر المیزان یکی از زیباترین و جامعترین تفسیرهاست دررابطه با شان نزول ایات و معجزات.
یا بعضی مسایل مثل بحث علقه و غیره
در هر حال بسیاری از علما معتقدند که اعجاز قرآن فقط مربوط به ۲۳ سال نیست بلکه تا ابد چنین است و نمیشود مثل قرآن آورد.
چگونه این ادعا ثابت میشود؟
اثبات این امر چندان سخت نیست. وقتی ما پذیرفتیم که قرآن کتابیست از سوی خدا، پس این کتاب از منبع علم و دانشی مطلق و بی عیب نازل شده و مایی که علم و دانشمان (چنانچه در بحث نبوت ثابت میکنیم) دارای نقص نسبی(ناقص بودن دانش امروز نسبت به فردا) و نقص مطلق(یعنی چیزهایی هستند که برای انسان امکان فهمیدنشان نیست مثل "حقیقت روح" یا "حیات پس از مرگ") میباشد قادر نیستیم چیزی برابر با جمله ای بگوییم که از دانش مطلق صادر شده است.
آیا ما نمیتوانیم یک جملۀ حکیمانه را حرفی مثل قرآن بنامیم؟
پاسخ منفی است!! توجه کنید که قرآن میفرماید آیه ای مثل قرآن و نیز شرایط خاصی در آیات مربوط به این بحث برای این مسابقه مطرح میکند. شما باید ابتدا آن شرطها و خواص را بشناسید بعد جمله ای مثل قرآن بیاورید. حالا با چند مورد از این شروط آشنا میشویم:
۱.اگر دقت کنید. قرآن در آیاتی که این ادعا را میکند میگوید مخلوقات قادر به نوشتن چیزی مثل قرآن نیستند نه خدا و مخلوقات!! شاید عجیب باشد ولی وقتی کسی آیۀ اول سورۀ مؤمنون(قد افلح المؤمنون) را به شکل «قد افلح الصالحون» تغییر دهد. نمیتوان اینرا آیه ای مثل قرآن دانست زیرا کاملا" مشهود است که از آیات خود خدا استفاده کرده است و این قابل قبول نیست ؛ زیرا خداوند فرموده:«اگر جن و انس جمع شوند نمیتوانند مثل قرآن بیاورند.» نه اینکه ما از حرف خود خدا استفاده کنیم.اگر از آیات قرآن استفاده کنیم اسمش نمیشود آیه ای مثل قرآن میشود تقلیدی از قرآن.
۲.قرآن کتابیست که سعادت دنیا و آخرت انسانهای صالح را تضمین میکند(درست بودن این ادعای قرآن را در بحث نبوت و معجزه بودن قرآن اثبات میکنیم.)پس هر کس بخواهد چیزی مثل قرآن بیاورد باید چیزی بیاورد که سعادت اخروی فرد نیز تضمین شود واینجاست که همان نقص مطلق دانش بشر مطرح میشود.
۳.قرآن یک اثر ادبی فوق العادۀ جهان عرب است. ابتدا آنرا شعر نامیدند و شعرای عرب سعی در رقابت با آن کردند و نتوانستند لذا آنرا جادو خواندند! این امر در میان عرب که در شعر و شاعری سری بلند در بین ملل داشت ، نشانگر معجزه بودن قرآن است. اکنون هم اگر کسی بخواهد مثل قرآن بیاورد باید جملاتی را نقل کند که به لحاظ ادبی اقلا" کم نظیر باشد.
۴.سخنان قرآن سخنان خداست. این سخنان را یا خدا برای اولین بار آورده است یا اینکه قبلا" خودش در کتب آسمانی پیشین آنها را بیان داشته است.اگر کسی بخواهد مثل قرآن بیاورد باید هر چه میگوید از خود بگوید ، نه اینکه از افراد دیگر یا بحثهای فلسفی و حقوقی روز استفاده کند.
۵.حرفهای خدا در هر زمانی کاربرد دارد و به غیر از یک گروه که به دنبال فساد هستند و برای رسیدنم به این هدف وجود خدا را نفی میکنند این را قبول دارند. سخنان قرآن هرگز به لحاظ علمی و کلامی قابل رد کردن نیست. پس هر کس بخواهد مثل قرآن بیاورد باید سخنانی «منطقی» و خلل ناپذیر بیاورد.
۶.قرآن به زبان «عربی» نازل شده است و گنجایش بالای زبان عربی خود باعث این شده است که کلام خدا در بهترین وجه به دست ما برسد. خداوند نیز بر «عربی» نازل کردن قرآن تأکید دارد. پس هر کس که بخواهد مثل قرآن بیاورد باید متنی عربی بیاورد. این شرط برای مردم غیر عرب خیلی سحت است! چنانکه وقتی یکبار اسرائیل سعی کرد قرآن را تحریف کند فقط در یک صفحه پنجاه غلط املایی پیدا شد! راجع به تحریف ناپذیری قرآن هم بعدا" سخن میرانیم.
تذکر:اگر شروط بالا را در نظر نگیریم میتوانیم قانون سوم نیوتن را بنویسیم و بگوییم بفرمایید این هم چیزی مثل قرآن!
پاسخ به شبهۀ سایت ...
حالا میخواهیم به سراغ مقالۀ کذایی یکی از سایتهای ضد اسلامی برویم از رهنماییهای اصلاحی و خوب دوست عزیزم محسن در پاسخ به این مقاله تشکر فراوان دارم.
در زیر یکی از مقالات این سایت را که مرتبط با این بحث است را به صورت خلاصه میاورم(البته بیشتر متن را آورده ام و فقط بخشهای زائد را حذف کرده ام.) کلمات سیاه رنگ ادعاهای آن سایت و کلمات رنگی پاسخهای من است:
اگر میگویید قرآن نوشته بشر است سوره ای مثل قرآن بیاورید!
یکی از معروف ترین سفسطه های مسلمانان که از آیات خود قرآن نیز برگرفته شده است همواره این بوده است که اگر شما میگویید قرآن کتاب آسمانی نیست، سوره ای مثل قرآن بیاورید!
سوره ماده گوساله آیه ۲۳ (ترجمه) عبدالحمید آیتی :
"و اگر در آنچه بر بنده خویش نازل کرده ایم در تردید هستید، سوره ای همانند آن بیاورید و جز خدای همه حاضرانتان را فراخوانید اگر راست میگویید. و هرگاه چنین نکردید و هرگز نتوانید کرد، پس بترسید از آتشی که برای کافران مهیا شده و هیزم آن مردم و سنگها هستند."
این ادعای محمد در چند جای دیگر قرآن از جمله سوره یونس آیه ۳۸، سوره هود آیه ۱۳، سوره الاسراء آیه ۸۸ و سوره الطور آیه ۳۳ و ۳۴صورتهای مشابه با تفاوت های جزئی از قبیل اینکه بجای اینکه بگوید "سوره ای بیاورید" میگوید "کتابی بیاورید" آمده است.
در این آیه الله با حالت ضد بشر و سادیستی خود میگوید اگر شما اعتقاد دارید قرآن کتاب آسمانی نیست، سوره ای مثل قرآن بیاورید و البته الله از پیش داوری میکند که وقت خودتان را هدر ندهید چون که هرگز نخواهید توانست، و کافران را چون کودکانی که از لولو خرخره میترسانند از یک مکان مسخره و یک عمل مغایر با حقوق بشر و غیر اخلاقی یعنی ایجاد آتشی که مردم و سنگها هیزمش هستند میترساند. الله بیچاره نمی دانسته که این جهنم مسخره الهی فقط خود برادران کم مغز حزب اللهی را میترساند تا خردگرایان را.
[به نظر من چون سایت افشا در همان صفحه اول سایت خودش این هشدار رو داده که از بیان این جور اهانت ها ابایی نداره و از خوانندگانش خواسته اگه تحمل خواندن این حرف ها ندارند اصلا وارد سایتش نشوند، اعتراض به نحوه نگارش و سخن گفتن نویسندگانش بیهوده است. به نظر من بهتر است قبل از پاسخ شما این عبارات اضافه شود:]
۱) آقایانی که از پیش داوری الله گله مند هستند بهتر است خود نیز دست به پیش داوری نزنند و از بیان عبارتی همچون "ادعای محمد" بپرهیزند. گویا نویسندگان شبهه پراکن سایت افشا تنها در صدد این هستند که ذهنیات خود را بر خواننده القا کنند. هنوز که بشری بودن قرآن به اثبات نرسیده است که نویسنده شبهه پراکن سایت افشا آن را به محمد (ص) نسبت می دهد.
۲) بنده نمی دانم آیا سادیستی خواندن خدایی که بیش از یک میلیارد انسان به او اعتقاد راسخ دارند، نسبت دادن صفاتی چون مکان مسخره برای جهنم، به کار بردن الفاظی چون برادران کم مغز حزب اللهی و ... آیا یک عمل ادبی، حقوق بشری و اخلاقی است و آیا این حقوق بشر است که به ما اجازه می دهد چنین سخن بگوییم؟
میزان ادب و تربیت نویسندۀ سایت را میبینید؟ توهین به خدا ، توهین به مؤمنین و... . البته ما وجود بهشت و جهنم را در جای خود در بخش برهانها ثابت میکنیم.
۳) از نظر نویسنده شبهه پراکن سایت افشا هر کس که به خدا و پیغمبر و معاد اعتقاد داشته باشد کم مغز است و هر کس در دسته ای غیر از اینان باشد خردگرا. در واقع با این ادعا تمام اراذل و اوباش و جانیان و جنایتکاران و به قول یکی از دوستان حتی دلالان محبت(!) وصاحبان شبکه های آنچنانی تلویزیونی هم از آنجا که اعتقاد واقعی به پاداش و جزای اخروی ندارند خردگرایند. در ضمن میبینید که نویسنده خردگرایی خود را با فحاشی نمایش میدهد که گویا ناشی از مسلک حقوق بشری است که از آن پیروی می کند! اما هنوز که چیزی اثبات نشده است. آن وقت که وجود خدا و پیغمبر و معاد و قرآن و دین به اثبات رسید، کفه ترازو به آسانی برمی گردد و بی مغز از خردگرا تمیز داده می شود.
نوشتن کتابی مانند قرآن واقعاً بسیار دشوار است، میزان از هم گسیختگی مطالبی که در قرآن مطرح می شود و افسانه های کم ارزشی که از آثار دیگران دزدی ادبی شده اند مجموعه ای نوشته کاملاً کم کیفیت و کم ارزش را پدید آورده است که پدید آوردن چیزی مشابه آن بسیار دشوار و سخت است. مطمئناً اگر کسی ادعا نمی کرد که کتاب قرآن از آسمان آمده است و یک نویسنده چنین کتابی را در قرن بیستم به عنوان یک کتاب معمولی می نوشت کتاب وی با بی اعتنایی مواجه می شد و بیش از یکی دو نسخه از آن فروش نمی رفت.
باز هم پیش داوری، اهانت و افترا:
۱) این که قرآن از هم گسیختگی دارد صرفا یک ادعا است که از سوی نویسنده شبهه پراکن سایت افشا بیان گشته است؛ اما نویسنده شبهه پراکن سایت افشا اصرار دارد تا ذهنیات خود را بعنوان حقایق مسلّم جا بزند و به خواننده القا کند که آنچه می گوید صحیح است؛ از دید ما، قرآن از هم گسیختگی ندارد و مسلم است که تمام آیاتش با هدفی واحد، یعنی هدایت انسان، نازل شده اند.
۲) اینکه نویسنده شبهه پراکن سایت افشا، همانندی داستان های قرآنی را با کتب پیش از آن "دزدی ادبی" نامیده است نتیجه کج فهمی او از اصل "توحید" است و درواقع درک مسئله توحید برای او بسی سخت و دشوار است. "توحید" به معنای "یگانگی خداوند" به این معنی است که آفریننده هستی تنها یک موجود است؛ و این موجود است که برای هدایت بشر، پیامبرانی به سوی آنها می فرستد و به آنها کتاب هایی می دهد تا احکام خداوند را برای نوع بشر بازگو کنند. پس این که خداوند یگانه در جای جای کتاب های مختلف یک سخن و یک داستان را بیان کند، نه تنها نمی توان این امر را "دزدی ادبی" نامید، بلکه ما را در ادعای خود به "یگانگی خداوند" ثابت قدم تر خواهد ساخت؛ چرا که همان خدایی که تورات را نازل کرده است قرآن را هم نازل کرده است پس آیا این دزدی ادبیست که خدا حرف خودش را دوباره تکرار کند؟
۳) نویسنده شبهه پراکن سایت افشا می گوید: " مطمئناً اگر کسی ادعا نمی کرد که کتاب قرآن از آسمان آمده است ..."
این هم از آن حرف هاست. این مسئله از بدیهیات است. چرا یک انسان باید کتابی را سرلوحه کار خود قرار دهد که آسمانی نیست. اما موضوع این است که از دیدگاه بسیاری از دانشمندان اسلامی هرگز کسی نخواهد توانست چنین کتابی را حتی در قرن ۲۱ و یا قرون آتی بنویسد چرا که هیچ کس نمی تواند مانند خداوند سخن بگوید. قرآن کتاب هدایت است. خیلی طبیعی است اگر کسی به من بگوید فلان کار را انجام نده ممکن است به حرفش بی توجه باشم (هر چند اگر حرفش درست باشد)، اما وقتی خداوند به کسی فرمان دهد که کاری را انجام ندهم، آن وقت دیگر نمی توانم ساده از کنار این فرمان بگذرم و نسبت به آن بی توجه باشم.
گویا نویسنده شبهه پراکن سایت افشا هنوز متوجه این موضوع نیست که احترامی که ما نسبت به قرآن می گذاریم صرفا احترام به یک کتاب نیست؛ بلکه احترام به سخنان، احکام، فرامین و آموزه هایی است که از سوی خداوند یگانه بر ما عرضه شده است.
ای کاش هر مسلمانی یکبار قرآن را به زبان مادری خود بخواند. اگر در نزد شخصی که اطلاعی از قرآن ندارد یک ترجمه فارسی قرآن و یک جلد کتاب دیوان حافظ قرار دهید و به او بگویید که یکی از این دو کتاب از آسمان آمده است و از او بخواهید که کتاب آسمانی را از کتاب زمینی تمیز دهد مطمئن باشید که دیوان حافظ را انتخاب خواهد کرد، خودتان آزمایش کنید.
باز هم ادعایی کودکانه (و البته دستاویزی که این گونه افراد، همیشه، آن هم در هنگامی که از پاسخ دادن وا می مانند، از آن استفاده می کنند)! چرا فکر میکند همه مثل خودش هستند و هرگز متن واقعی قرآن را کامل نخوانده اند؟ مشکل اساسی نویسنده شبهه پراکن سایت افشا این است که تصور می کند مسلمانان تنها ایرانیان هستند. البته این مشکل او نیست بلکه او بسیار زیرکانه و ماهرانه تلاش دارد تا مخاطبین خود را که بسیاریشان همفکر خودش هستند، تحت تأثیر القائات و ذهنیات خود قرار داده و در آنها شک و شبه و تردید ایجاد کند.
می دانیم که اکثر مسلمانان جهان عرب زبان هستند و آنها در همه حال قرآن را به زبان مادری خود می خوانند. پس این که "ای کاش هر مسلمانی یک بار قرآن را به زبان مادری خود بخواند"، چندان دور از ذهن نیست بلکه بسیاری از مسلمانان جهان قرآن را به زبان مادری خود می خوانند، و بسیاری از پژوهشگران قرآنی، آن کتاب را به زبان عربی مورد پژوهش قرار می دهند.
بنده باز هم نمی دانم که نویسنده شبهه پراکن سایت افشا این اطمینان را از کجا به دست آورده است که "اگر در نزد شخصی که اطلاعی از قرآن ندارد ..." آیا او با آزمون و خطا به این نتیجه رسیده است؟
او بهتر است بداند که بسیاری از شعرای ایرانی در قطعات ادبی و دیوان و اشعار خود، از قرآن الهام گرفته اند.
اصلا خواجه شمس الدین محمد بن محمد شیرازی از آنجا به "حافظ" متخلص شد که قرائت قرآن را به 14 شکل آن (قراآت هفتگانه) از بر داشت و حفظ کرد. اشعار حافـظ شیـرازی، شاعر بزرگ ایرانی، بـا الـهـام از تعالیم ناب اسلامی و مفاهیم گرانقدر قرآنی سروده شده است و همگـی ایـن اشعـار حـاوی کنایات و استعارات زیبا و بی نظیر است.
از اینها گذشته ببینیم واقعاً "مثل قرآن" یعنی چی؟ آیا منظور این است که سوره ای بیاورید که در آن از افسانه هایی مثل یوسف و موسی و غیره سخن گفته باشد؟ خوب کتابهای عربی داستان وار بسیار زیاد هستند، داستانهایی که در آنها الله وجود دارد و از وجود الله در آنها استفاده می شود. آیا منظور این است که سوره هایی مانند قرآن بیاورید که هم آهنگ و هم شکل سوره ی قرآن باشند؟ خوب اگر اینطور است می توان بسیاری از آیه های جنایی و زشت قرآن را به آیه هایی زیباتر تغییر داد مثلاً،
درباره آیه ای مثل قرآن، در مقدمه همین یادداشت توضیحاتی داده شد که از خوانندگان درخواست می شود در صورت لزوم آنها را دوباره بخوانند.
نویسنده باز دو ادعای دروغ میکند یکی افسانه خواندن داستان انبیا و یکی هم وجود داستانهایی در عرب که در آن الله وجود داشته! توجه داشته باشید که این ادعا فقط یک ادعاست که مثل همیشه نویسنده شبهه پراکن سایت افشا تلاش دارد آن را به جای حقایق مسلم جا بزند! هیچ سندی هم پشت آن نیست پس به قول سنیها "جواب نادان هیچ نگفتن است" (یا به قول خودمان؛ جواب ابلهان خاموشی است)
اکنون نویسنده سعی میکند که آیاتی مثل قرآن بیاورد.برای کوتاهی کلام من از دو مثال افشا آنرا که شبهۀ بیشتری را در بر دارد، میاورم. خب ببینیم با شروط بالا همخوانی دارد:
آیه الهی:
توبه آیه ۱۲۳
ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!
آیه زمینی:
ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را نکشید! تا در شما مهربانی و انسانیت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!
تذکر: راجع به معنای آیۀ ۱۲۳ سورۀ توبه ، نویسندۀ افشا سعی دارد از عدم آگاهی خواننده سوءاستفاده کند. چنانکه قبلا" گفتیم این آیۀ قرآن در کنار آیات دیگر معنا دارد و وقتی آیات را کنار هم بگذارید میبینید که "جنگیدن با کفار تا زمانی که متعرض کشور یا جان مسلمین نشوند روا نیست." علت اینکه قرآن اینجا این حرف را میزند اینست که کفار پیمان صلح با مسلمین را یکطرفه شکسته بودند و اقدام به قتل چند تن از مسلمین کرده بودند. نویسندۀ سایت هیچ اشاره ای به این مسئله ندارد که بعد از نزول این آیات شهر مکه بدون خونریزی تصرف شد و پیامبر حتی به دشمن دیرین خود ابوسفیان هم امان داد.
و اما در مورد آیۀ زمینی که نویسنده آورده است. تمام شروط بالا را زیر پانهاده است به عنوان مثال او تمام لغات را از آیۀ نازل شده از خدا گرفته و بعد هم خودش چند کلمه را تغییر داده است. اینطوری وی از خود حرف خدا هم برای نوشته اش استفاده کرده در حالی که قرار بود حرف "جن و انس" باشد.
ضمن این که نویسنده اصلا شأن نزولی برای آیه خود در نظر نگرفته است. جالب است که مسلمانان پیش از آن با کفار در صلح به سر می بردند و پیمان صلح داشتند که کفار پیمان را یک طرفه نقض کردند دست به خون مسلمین دراز کردند و جالب تر آنکه نویسنده همچنان مسلمانان را به مهربانی با کفار فرامی خواند و می خواهد بگوید خیلی مهربان است.
من به نویسنده شبهه پراکن سایت افشا پیشنهاد می کنم تا او نیز با مسلمانان و خداباوران همین رویه را در پیش بگیرد و به جای اهانت و فحاشی به آنها و خدا و پیامبر و دینشان، با آنها با محبت سخن بگوید تا ما نیز در او مهربانی و انسانیت ببینیم.
در ادامه نویسنده سعی دارد سوره ای مثل سورۀ والعصر بیاورد:
خوب تمام اینها را می توان آیاتی مثل قرآن دانست، یا حتی سوره های کاملی میتوان "مثل" قرآن آورد مثلاً:
سوره زمان:
سوگند به این زمان، که آدمی در خسران است، مگر آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و یکدیگر را به حق سفارش کردند و یکدیگر را به صبر سفارش کردند.
سوره خرد:
سوگند به خرد انسان، که آدمی در پیشرفت است، مگر آن انسانهایی که مذهبی هستند و به خدا اعتقاد دارند و یکدیگر را به کارهای بیهوده ای چون حج و نماز و تقلید سفارش کردند.
(جالب است که نویسنده شبهه پراکن سایت افشا وقتی به دنبال سوره های کامل می گردد سراغ سوره های کوچک می رود!! اگر راست میگویی چیزی در حد آل عمران بیاور! و جالبتر اینکه به زبان فارسی و نه به عربی و بدون داشتن هرگونه زیبایی ادبی سوره مینگارد!!!)
این سوره که نویسنده آورده است ، هم شروط بالا را رعایت نمیکند از همه مهمتر شرط «منطقی بودن کلام» را. نویسنده بر چه اساس ادعا میکند هر کسی پیشرفت میکند جز کسی که به خدا اعتقاد داشته باشد؟!!
یک نکتۀ جالب: آلبرت اینشتین هم به وجود خدا اعتقاد داشته است و انسانی متدین بوده است پس طبق سوره ای که این نویسنده ادعای نازل کردن آنرا دارد اینشتین هم در تمام زندگیش پیشرفت نکرده است!
من درخواست می کنم تا نویسنده شبهه پراکن سایت افشا وقتی می خواهد آیه نازل کند، تفسیرش را هم نازل کند. مثلا بگوید منظورش از "خرد انسانی" چیست؟ "پیشرفت" چه تفسیری دارد؟ "انسان های مذهبی" از نظر او چه کسانی هستند؟ به گمانم خود غربی ها بر این باورند که مردم آمریکا مذهبی ترین مردم دنیا هستند. اصلا چرا به نظر نویسنده شبه سورۀ بالا، انسان های مذهبی و کسانی که به خدا اعتقاد دارند پیشرفت نمی کنند؟ بیهوده بودن کارهایی چون حج، نماز و تقلید را چه کسی تشخیص می دهد؟ آیا کسی که نه به اسلام عقیده دارد، نه به خدا، می تواند در رابطه با چنین اعمالی نظر دهد؟
دیدیم که عربهای ناتوان و بیسواد که یا آلت دست روم بودند یا ایران، با پذیرفتن اسلام نه تنها امپراطوری ایران(و بعدها روم) را سرنگون کردند بلکه تا اسپانیا و جنوب فرانسه هم پیش رفتند. دیدیم که ترکهای بادیه نشین مرکز آسیا که فقط به درد برده شدن میخوردند بعد از پذیرفتن اسلام تا نزدیکی های شهر وین هم پیشروی نمودند.آیا اینها پیشرفت نیست؟
به هر حال اشاره شد (و سخن گفتن در این رابطه زیاده گویی است) که پس و پیش کردن سخنان خداوند، تغییر دادن آنها و یا جا به جا کردن کلمات، نه تنها به این معنی نیست که همانند سخن خداوند را آورده است بلکه به معنای "تحریف" است. در واقع نویسنده شبهه پراکن سایت افشا در نظر دارد تا سخنان خداوند را تحریف کند؛ و چه زیبا چهره یک "دزد ادبی" را به ما نشان می دهد!!
وقتی که مُحمّدیون این ادعا را مطرح می کردند اعراب زیادی در آن زمان که اوج دوران شعر و شاعری عربستان بود اشعاری در ردّ حرفهای محمّد می سرودند و ادعا می کردند که آیه ها و سوره هایی زیباتر از سوره ها و آیه های محمّد آورده اند و محمّد بسیار با آنان به دشمنی بر می خواست و حتی چند تن از آنان را بطور کاملا ناجوانمردانه ترور کرد. به عنوان مثال در تاریخ نام اَسما بنت مروان زن شاعری هست که اشعار محمّد را هجو می کرد و محمّد بر سر خود می کوبید که چه کسی از شما مؤمنان مرا از دست این زن نجات می دهد؟ تا اینکه وی را ناجوانمردانه کشتند و یا کعب بن اشرف که مرد دانشمندی بود و محمّد وی را نیز ترور کرد. نقل هایی نیز وجود دارد بر اینکه ستون سنگی ای که حاجی ها در ایام حجّ آنرا رَجم می کنند خود قبر شاعریست که به دستور محمّد کشته شد، محمّد دشمنی بسیاری با شاعران و دانایان عرب ورزید و دور ور خود تنها انسانهای خونخوار و فرومایه ای چون علی، عمر و... را با زن دادن و یا زن گرفتن جمع کرد.
آخر چه بگوییم؟ نویسندۀ مزدور برای اینکه مطلب مورد تأیید آقای بیخدا قرار گیرد به هر دروغی دست میزند و پیامبر اسلام را محکوم میکند به «ترور شعراء»!!!در جوابش میگویم:
اولا" این نویسنده حرفش را بر چه اساسی میزند؟ کدام سند تاریخی این تهمت را تأیید میکند تا ما تازه بخواهیم از میزان محکم بودن سند بپرسیم؟
در ثانی اینکه میگوید اشعاری بهتر از قرآن میاوردند!!! (جای سؤال است از چه جهتی بهتر؟) اگر به فرض محال قبول کنیم دیگر چه دلیلی داشت که ،بنابر اسناد معتبر، گوش کردن به قرآن را قدغن کنند و بگویند سحر است؟
ثالثا" اگر حرفهایی بهتر از قرآن وجود داشت که اصلا" کسی دور پیامبر را نمیگرفت که بعدا" پیامبر از آنها بخواهد که آن شاعران برتر را بکشند!
رابعا" چرا نویسندۀ شبهه پراکن افشا خود یک بیت از این همه ابیات مثال نمیزند؟
واقعا" اگر این نویسنده مدرکی داشت ممکن بود از ذکر اسنادش چشم پوشی کند؟
در ادامه هم که ادعا میکند پیامبر با دانشمندان مخالف بوده است!! در گزافه گویی این نویسنده همین بس که پیامبر به اسرای احد فرمود هر کس مسلمانی را باسواد کند آزاد است.
بنابراین آوردن سوره مثل قرآن و حتی بهتر از قرآن از همان روزهای اول اسلام کار بسیار راحتی بود و خیلی ها این کار را انجام دادند اما خُب مسلمانان آنها را با شدت تمام نابود کردند و ناجوانمردانه کشتند. در ایران نیز ابن مقطع یکی از دانشمندان ایران کتابی در ردّ قرآن نوشت و یا رازی امکان وجود وحی را رد کرد و مسلمانان با خشونت و توحش تمام (مثل همیشه) با آنها روبرو شدند. عده بسیاری را گمان بر این است که کتاب الفصول و الغایات ابوالعلاء مَعَری به قصد رقابت و هجو قرآن نوشته شده است و این کار را واقعاً خوب انجام داده است.
باز هم دروغ!
هر کس تاریخ صدر اسلام را بخواند میداند که مسلمانان ۱۳ سال تمام زیر شکنجه بودند بعد این نویسنده میگوید که "آوردن سوره مثل قرآن و حتی بهتر از قرآن از همان روزهای اول اسلام کار بسیار راحتی بود و خیلی ها این کار را انجام دادند اما خُب مسلمانان آنها را با شدت تمام نابود کردند و ناجوانمردانه کشتند" جای سؤال است که مسلمانان که سیزده سال زیر شکنجه بودند چگونه کسانی را که در روزهای اول سوره هایی "بهتر" میاوردند را میکشتند؟ همین است که میگویند دروغ هر چه بزرگتر باور کردنش ساده تر! بعد هم باز میگویم چرا نویسنده حتی یک بیت از این اشعار را مثال نمیزند؟
در ادامه میگوید فردی "ابن مقطع" نام کتابی در ردّ قرآن آورده، اولا" سندش کو؟ در ثانی کتاب "در رد قرآن" که زیاد تألیف شده(!) مسئله اینست که تمام ردیه ها آبکی هستند!! بعد هم اگر این آقا واقعا" کشته شده باز باید ثابت کند که مستند است و واقعا" به این دلیل بوده است. بعد هم کتاب در رد قرآن چه ربطی دارد به آوردن آیه مثل قرآن؟
باز پای زکریای رازی را وسط میکشد! من نمیدانم اینها چرا تا کم میاورند دست به دامن دانشمندان بزرگ جهان اسلام میشوند! (همانند آنجا که می خواهند دست به دامن حافظ – شاعر بزرگ مسلمان ایرانی- شوند) لابد زکریای رازی باید به هر مورخی میرسید میگفت:«آقا جون مادرت حتما" تأکید کن من مسلمونم تا نسلهای بعدی برام حرف در نیارن» تا این افراد به اصطلاح محترم سوءاستفاده نکنند. اگر زکریای رازی منکر وحی بود که دیگر اسمش به عنوان یک دانشمند اسلامی ثبت نمیشد. بعد هم اگر هم همفکر شما بود هرگز نمیگذاشت نامش "محمد" بماند بله اسم او محمد بن زکریای رازی بود.
راجع به این کتابی هم که در آخر گفته هم توضیحی که در بالا دادم کافیست!
در ادامه نویسنده بحث را عوض میکند و شبهات دیگری را مطرح میکند که خارج از بحث ماست(این یک ترفنده از طرف شبهه افکنا که توی یه بحث دهها مدل شبهه بندازن مثلا" الان میبنید که در بحث قرآنی بحث تاریخی راه انداخته است.) پس از بازگشت به بحث میافزاید:
اما با فرض اینکه قرآن بسیار بسیار زیبا نوشته شده باشد بازهم این دلیل نمی شود که قرآن نوشته "درست" ی باشد و یا از طرف خدا آمده باشد! این ادعای غیر منطقی و کاملاً مبتنی بر سفسطه قرآن شبیه این ادعا است:
ملکه الیزابت زیباترین زن دنیا است!
اگر باور ندارید، زنی مثل ملکه الیزابت معرفی کنید!
اگر نمی توانید پس قبول کنید هرچه ملکه الیزابت می گوید درست است!
بنابراین زیبایی (اگر فرض کنیم در قرآن وجود دارد) به هیچ عنوان دلیل بر "درستی" مطالب نمی شود، مطالب بسیار غلطی را می توان بسیار زیبا بیان کرد، این ادعای مسلمانان مثل بقیه ادعاهایشان کاملاً خالی از ارزش است.
خنده دار اینجاست که با این روش استدلال مسلمین و قرآن را محکوم به سفسطه میکند! مگر ما میگوییم چون قرآن نثری زیباست هر چه گفته درست است؟ ببینید چگونه حقیقت را میپیچاند. آنها خودشان میگویند این قرآن را انسانی نوشته است ما هم میگوییم پس اگر اینطور است مثل آن را بیاورید. آیا این حرف به معناییست که این نویسنده بر اساس ان مثال زده است؟
بنابراین از نویسنده شبهه پراکن سایت افشا درخواست می شود هر جا به اصطلاح کم می آورد، بحث را عوض نکند. ما می گوییم چون قرآن کلام خداست، هر چه می گوید درست است نه این که چون قرآن زیباست. اصلا نمی دانم مثالی که این نویسنده شبهه پراکن زده است بر چه اساس و مبتنی بر چه هدفی است؛ به احتمال زیاد مبتنی بر شبهه پراکنی !!!
شایان ذکر است که ادعای مسلمانان مبنی بر اینکه قرآن آنقدر زیبا وآهنگین سروده شده بود که در زمان محمّد همگان تحت تأثیر آن قرار می گرفتند نیز ادعای پوچ و خالی از واقعیت است، در واقع خود قرآن این حرف را ردّ می کند (بهترین کتابی که تا به حال علیه اسلام نوشته شده است خود قرآن است)، در سوره انفال آیه ۳ آمده است،
"چون خوانده شود بر ایشان آیتهای ما، گویند شنیده ایم و اگر می خواستیم بمانند این را می گفتیم این آیات چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست!"
چه ادعای خنده داری: بهترین کتابی که تا به حال علیه اسلام نوشته شده است خود قرآن است!!! و در ادامه چه سفسطۀ مضحکی! از متن این آیه بر میاید که برخی از حرفهای قرآن را پیش از نزول آن شنیده بودند؛ خب اینرا که دیگر نیاز نیست از قرآن سند بیاورند بله بسیاری از داستانهای قرآن در تورات و انجیل بوده است ولی نویسنده یادش رفته که آنها هم کلماتی از سوی خدا بوده اند (جدا از تحریفات موجود) و این ربطی به آوردن آیه ای مثل قرآن توسط "جن و انس" ندارد ولی نویسنده که گویا خودش هم از استدلالاتش راضی نیست میخواهد این آیه را به عنوان آخرین تیر کمانش رها کند!!! کسی را که خواب است میشود بیدار کرد ولی کسی را که خود را بخواب زده نه.
اصولا چنین موضوعی جز برای کسی که به توحید، یعنی یگانگی خداوند اعتقاد دارد، قابل درک نیست؛ بنابراین تعجب نکنید که نویسندگان شبهه پراکن سایت افشا و هم اندیشانشان، هر جا کم می آورند می گویند داستان های قرآنی پیش از آن هم بیان شده است.
اگر منوی نظرات باز نشد اینجا کلیک کنید.