یادتان هست که پیش از این گفتم که جوانان ما باید عربی بیاموزند و نیز گفتم که استفاده از عدم آگاهی از عربی در جوانان یکی از ترفندهای مهم شبهه افکنان است.
اکنون میخواهیم به معنای یکی از واژه هایی که بارها در قرآن به کار رفته است میپردازیم و سپس شبهۀ کودکانۀ سایت افشا که با سوءاستفاده از عدم آگاهی مخاطبینش مطرح شده است میپردازیم.
سماء: این کلمه حدود صد وبیست بار و جمع آن سماوات، حدود صد و نود بار در قران آمده است .
راغب گوید: سماء به هرچیز گویند که بالا باشد.
طبرسی گوید: سماء معروف است و هر آنچه بالای تو باشد و یا بعضا برتو سایه افکنده باشد و سما بیت و سقف آنست به ابر و باران نیز سماء گویند .
جوهری نیز چنین گفته است.
پس در لغت عرب به هرچه بالا باشد سماء گویند گاه در معنای اصلی آن بکار میرود و گاه معانی فرعی بعضی از چیزها.
ناگفته نماند به کرات آسمانی به بالای درخت به پشت حیوان و .... سماء میگویند و هر چیزی که بالای ما باشد .
مثلا در آیه ۱۱ سورۀ نوح « یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَاراً» در اینجا به معنای باران است «تا بر شما باران فراوان فرستد»و نیز در آیه هایی مثل آیه ۶ سوره انعام و آیه ۵۲ سوره هــود. در اینجا سماء بمعنای باران بکار رفته است.
سَبْعَ سَمَاوَاتٍ(هفت سماء):
در قرآن کریم مجموعأ هفت بار لفظ "سَبْعَ سَمَاوَاتٍ" و "السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ" بکار رفته است ، دقت در آنها نشان میدهد که همه در وسط هم هستند مثل لایه های پیاز و طبق آیات همه از یک طبقه گاز غلیظ آفریده شده اند و میتوان گفت مراد از همۀ آنها طبقات جو زمین است .
نــــکات آیات :
« أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ(یک نکته) نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً»نوح ۱۵ و ۱۶
«آیا ندیده اید که خدا چگونه هفت آسمان را طبقاتی خلق کرده است-۱۶- و در{۱نکته} آنها ماه را تابان قرار داده است وخورشید را چراغی فروزان ساخت!؟»
«الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً...» ملک ۳
«آن کس که هفت آسمان بلند را به طبقاتی منظم بیافرید ،هیچ در نظم خلقت خدای رحمان تفاوت نخواهی یافت بارها(به دیده عقل در نظام آفرینش) بنگر آیا هیچ سستی و خلل توانی یافت؟»ملک ۳
« اوست خدایی که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد ، پس از آن ، به خلقت آسمان نظر گماشت وهفت آسمان را بر فراز یکدیگر برافراشت و او به هر چیزی دانا است» بقره ۲۹
و همچنین ۴۴ سوره اسراء و ۸۶ مومنون و ۱۲ طلاق و آیات ۱۲ سوره فصلت(با مقدمۀ آیۀ یازدهم این سوره) که به روشنی بیان میکند قبل از اینکه جو به طبقاتی معین در آید دودی و گاز غلیظی بوده است و بعدا به صورت طبقات معین تشکیل شده است .(قبلا از بحث هفت سماء میگوید اسمان دود یا گازی بود)
از آیات مذکور سوره فصلت فهمیده میشود که زمین در دو دوران خلق شده است و سپس آسمان که گاز فشرده و دود غلیظی بود بدستور خداوند رقیق شده است «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» و از جمله « أَوْحَى فِی کُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا: در هر آسمان امر مخصوصی را وحی کرد» فهمیده میشود که هریک از این طبقات خاصیت بخصوص و اثر معینی دارد .
از آیات فوق سه مطلب بدست می آید: سماوات هفتند. آنها طبقه طبقه توی همند. احتمالا {۱نکته} ماه در میان آنها نور است. باید دانست آسمانها و اجرام کهکشانهای سماوی بیشمار است .
ناچار باید گفت مراد از این هفت سماء، سماوات بخصوصی است . از طرف دیگر نور ماه چندان امتداد ندارد و یقینا باجرام دور نمیرسد چنانکه ما با چشم عادی خود نمیتوانیم قمر مریخ و قمرمشتری و غیره را ببینیم. نور قمر زمین نیز به آنها نمیرسد و حداکثر نور ماه در منظومه شمسی قابل رویت است.(منظور از نرسیدن نور این نیست که هیچ نوری نمیرسد منظور حدیست که با چشم غیرمسلح قابل رؤیت نمیباشد. به خاطر داریم که پرتوی نور هرگز از بین نمیرود.) مثلا در شعرای یمانی که پانصد هزار برابر فاصله از زمیــن دور است چطور ممکن است نور ماه (بدون دوربین نجومی) دیده شود.
پس اینکه قرآن گفته« وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً»(نوح آیۀ ۱۶) کدام هفت سماء است که نورش در آن مرئی است. پس حتما این هفت سماء غیر از اسمانهای دیگر است . نور ماه در طبقات هــوا مرئی است{۱نکته} و مراد از آنها همین طبقات است.
نکته ۱: ممکن است غرض از «فیهن» آن باشد که ماه خارج از هفت آسمان است و نورش به آنها میرسد پس ما در میان آنها نیست.
نکته ۲: «آیا ندیده اید که خدا چگونه هفت آسمان را طبقاتی خلق کرده است -۱۵- و در{۱نکته} آنها ماه را تابان قرار داده است وخورشید را چراغی فروزان ساخت!؟»
«طِباق» بمعنی: بصورت طبقه طبقه روی همدیگر بودن است. « نور» بمعنی: تابش و روشنائی بازتابی است و «سِراج» بمعنی: چراغ روشنگر
ماه را در آنها (یعنی در طبقات جو) تابشی گردانید و خورشید را چراغی روشنگر، این به این معنی است که ماه بیرون از طبقات جو تابنده نیست و خورشید نیز بیرون از طبقات جو چراغی روشنگر نیست.
همانگونه که آیه میگوید، ماه در طبقات جو بدلیل بازتاب نور آن توسط ذرات گاز و بخار و خاک و غیره تابش دارد و تابان است. ولی بیرون از طبقات جو ماه تابنده نیست و فضا تاریک و سیاه است، چون چیزی وجود ندارد که نور آنرا بازتاب بدهد. و ما فقط خودِ ماه را می توانیم ببینیم.
همینطور خورشید نیز چنانکه آیه می گوید در طبقات جو بدلیل بازتاب پرتو آن در ذرات گاز و بخار و خاک و غیره چراغی روشنگر است و فضای طبقات جو را روشن می کند، ولی بیرون از طبقات جو خورشید چراغی روشنگر نیست و جائی را روشن نمی کند و فضا تاریک و سیاه است، چون چیزی وجود ندارد که نور آنرا بازتاب بدهد. شب هنگام نیز پرتو خورشید در فضای بالاتر از طبقات جو وجود دارد ولی فضا را روشن نمی کند.حتما این نکته را به خاطر دارید که در خلأ به علت نبودن جو نور خورشید بازتاب پیدا نمیکند و ما با نور آن فقط قادر هستیم که چیزهایی که نور خورشید بر آنها میتابد را ببینیم.برای اینکه تصور بهتری از این بحث داشته باشید فیلمهایی که در مورد راه رفتن بر روی ماه توسط فضانوردان است را ببینید.خیلی جال است که با وجوئد اینکه این فیلمها در روز(برای ماه) گرفته میشوند شباهت زیادی به فیلمهایی دارند که در شب بر روی زمین گرفته میشوند که علت همانا نبودن جو در سطح ماه است.پس میبینیم که با وجود اینکه نور خورشید هم بر زمین و هم بر ماه میتابد ولی بر روی ماه که فاقد جو است مانند ستاره ای نورانی که از سایر ستاره ها نزدیکتر است نورافشانی میکند نه مانند آنچه در روز زمینی پیش میاید.
منظور از سماوات هفت گانه:
دانشمندان طبقات هوا (جو) را بر مبناهای مختلفی تقسیم کرده اند. که از دید قرآن طبقات جو هفت طبقه (آسمان) است.
جو زمین از جنبه های گوناگون به طبقات گوناگون تقسیم می شود. مثلاً دانشمندان از نظر گرما آنرا به پنج طبقه تقسیم می کنند. قرآن آنرا از نظر کار و وظیفه به هفت طبقه تقسیم می کند. تقسیم بندی مورد نظر قرآن می تواند بترتیب زیر باشد(البته ما به هیچ وجه نمیخواهیم بگوییم منظور قرآن هم هفت طبقه بر اساس کار و وظیفه است. شاید منظور قرآن تقسی مبندی دیگری باشد):
۱- تروپوسفر ( تروپو بمعنی متغیر است و اسفر بمعنی گرد و دایره و منطقه): این طبقه طبقه آب و هواست. ابر، باد، رعد، برق، باران، برف، مه و طوفان در این طبقه است.
۲- استراتوسفر : طبقه ای است آرام و تهی از بخار آب و طوفان و دگرگونیها، و بدلیل خشکی آن معمولا ابر درآن درست نمی شود، از گسترش یافتن و پخش شدن طوفانها در تروپوسفر جلوگیری می کند و برای پرواز هواپیماها مناسب است.
۳- ازونسفر: طبقه گاز ازن. این گاز نود و نه درصد از اشعه ماوراء بنفش که از خورشید میآید و برای زندگان در روی زمین خطرناک و کشنده است را می مکد .
۴- مزوسفر: در این طبقه اجرام آسمانی که از فضا می آیند بدلیل داشتن سرعت بسیار در اصطکاک با جو داغ شده و می سوزند و خاکستر آنها به زمین می رسد اگر بزرگ باشند فرصت نمی کنند کاملاً بسوزند و خاکستر شوند، به این خاطر بخشی از آنها تا زمین رسیده ودر زمین سقوط میکنند.
۵- یونوسفر: در خود به سه طبقه تقسیم میشود و مسئولیت انعکاس امواج را دارد هم امواجی که از زمین می آیند و هم امواجی که از خورشید می آیند. همینطور اشعه خطرناک ایکس و بخشی از اشعه ماوراء بنفش قوی را می مکد .
۶- ترموسفر: اشعه قوی ماوراء بنفش را می مکد. و در این طبقه ذرات هوا بار دار می شوند (بار الکتریکی می گیرند)
۷- اکسوسفر: ذرات در این طبقه نسبت به طبقات پائینی خیلی کم است و این امکان حرکت سریع به آنها میدهد و این بنوبه خود امکان بیرون رفتن از جاذبه زمین به برخی از آنها می دهد. و بیرون رفتن ذرات از زمین نیز برای کم شدن از حجم و وزن زمین ضروری است. در این طبقه ماهواره هائی نیز گردش می کنند .
«و آسمان (جو)را سقفـــی حفظ کننده از تعرض قرار داد»انبیاء ۳۲ در ادامه تذکری میدهد و میگوید « بازهم (کافران) از آیات و شگفتی های آن اعراض میکنند»(آیۀ ۳۳)
همیشه از طرف فضا سنگهای آسمانی بطرف زمین می آیـد، جو آنها را می سوزاند، و آنها ضمن چند ثانیه درخشیدن به پودر تبدیل می شوند و کم کم بدون اینکه دیده شوند به زمین می ریزند. بجز اجرام بسیار بزرگ که بخشی از آن میتواند سالم بماند.
ـــ جو امواج رادیوئی را بطرف زمین برمی گرداند.
ـــ خورشید انواع واقسام امواج و انرژی از خود ساطع می کـند. قـشر گاز اُزون جو که در ارتفاع میان ۳۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ متر قـرار دارد، از به زمین رسیدن اشعه ماوراء بـنـفـش کـه می تواند خیلی از موجودات زنده را بکشد جلوگیری می کند.
ـــ قشر جو مانع از بیرون رفتن بخار آب می شود.
ـــ قـشـر دی اکسید جو گرمای زمین را در جو زمین نگه می دارد و فـقـط قسمت ناچیزی از گرما از آن به خارج از جو نفوذ می کند. در صورت نبود ایـن قـشر گرما از محدوده زمین خارج می شود و جو زمین ۵۰ درجه سردتر از آنچه هـست می شود. به این ترتیب جو مانند یک سقـف ما را حفـظ می کند.
البته در آیات دیگری نیز منظور از السماء، جو است مثل آیات ۱۱ سوره نوح و ۶ سوره انعام و معارج ۸، حاقه۱۶ ،قمر۱۱ و طور ۵ وغیره
البته در آیات دیگری هم منظور از سماء گاها" کل کیهان و یا عالم بالا و فضا و موجودات علوی و ستارگان است:
مثل آیات ۲۲ سوره بقره ، ابراهیم ۲۴ ، انبیا ۱۰۴ کل کیهان، بروج ۱ ،ذاریات ۴۷ کل کیهان .مثل بقره ۱۶۴ و طه۴ وشوری ۲۹، فرقان ۱۶۱ و غیره
السماوات در همۀ آنها جمع معرف بالف و لام و ظهورش در استغراق است و چون متعلق به خلقتند پس مراد موجودات علوی و ستارگان و کهکشانهای دور دست هستند.
السَّمَاء الدُّنْیَا
السَّمَاء الدُّنْیَا: در لغت عرب به معنای آسمان نزدیک یا آسمانی که با چشم دیده شود گفته میشود و در هر سه جا کلمه بصورت معرفه بکار رفته است.
در سه جا از قرآن کریم « السَّمَاء الدُّنْیَا» آمده که باید دید مراد از آنها چیست ؟
آیات ۶ سوره صافات و آیه ۱۲ سوره فصلت و آیه5 ملک ما آسمان نزدیک را به زیور ستارگان بیاراستیم.
آنگاه هفت آسمان(سبع سماوات) را در دو روز بیافرید و در هر آسمان امر آن را وحی فرمود ، و آسمان دنیا را با چراغهایی زیور دادیم و حفظ کردیم اینست تقدیر خدای مقتدر حکیم.
در آیه اول کواکب ذکر شده و در آیه دوم وسوم مصابیح و سبع سماوات و نیز در آیه سوم رجوم شیاطین ذکر شده است.
مراد از کواکب در آیه اول ظاهرا سیارات منظومه شمسی و منظور از السما الدنیا فضا و آسمان منظومه شمسی است که نزدیکترین آسمانهای جهان بزمین است.
منظور از مصابیح در آیه دوم همان شهابها و سنگهای سرگردان در فضا هستند که با ورود بطبقات جو زمین آتش میگیرند و آسمان را زینت و زیور میبخشند. شاهد قوی آنکه در آیه دوم ابتدا سبع سماوات امده سپس « السَّمَاء الدُّنْیَا» پر واضح است که نظر بر نزدیکترین آسمان از آن آسمانهای هفتگانه است. (ر .ج : کتاب آغاز و سرانجام جهان) و قاموس قرآن
شبهه: در بعضی از آیات آمده که زمین پیش از آسمانها آفریده شده است و در بعضی بالعکس گفته شده آسمانهای هفت گانه بعد از زمین خلق شده است.این مسئله از سوی سایت افشا به عنوان یک «تناقض در قرآن» مطرح شده است.
پاسخ:
« خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ ... ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ ... فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» فصلت۱۲-۹
و « خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ » بقره ۲۹.
در آیات فوق آفرینش و تشکیل زمین پیش از تشکیل هفت آسمان است ولی در آیــــــات :«ءأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَیْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا» نـــازعات۳۲-۲۷
دقت در آیات انسان را به نکات شگفت انگیزی متوجه میسازد : در اینجا گفته «السَّمَاء بَنَاهَا» میتوان گفت مراد آسمان منظومه شمسی یا کهکشان ماست که شامل تمام سیارات و خورشید ویا تمام اجرام کهکشان راه شیری میشود نه آسمانها هفت گانه محیط بر زمین . سماوات هفت گانه در هرجا به معنای بخصوص و ویژگی های مخصوص بخود گفته شده است، و قطعی است که زمـــــــیـن پس از فضای منظومه شمسی باین صورت درآمده است .فضایی را در نظر بیاورید که خورشید با بیشتر از هزار و ششصد سیاره و دنباله دار وسنگهای بزرگ در آن جای گرفته است این آسمان که سیارات و خورشید آنرا مشخص میکنند پیش از زمین است و زمین نسبت به آن مثل نخود کوچکی نسبت به گنبدی بزرگ است . البته چنانچه گفته شد ممکن منظور از اسمان کهکشان ما باشد .
پس نتیجه میگریم اینکه سماوات هفت گانه بعد از زمین بوجود آمده اند درست است چنانکه جو زمین از زمین بوجود آمده است و اینکه در جایی دیگر با مشخصاتی دیگر گفته زمین بعد از سماء بوجود آمده است نیز درست است چونکه زمین بعد از منظومه شمسی یا کهکشان و دیگر اجرام ان کهکشان بوجود امده است.
(شرح مطلب : کتاب اغاز و سرانجام جهان ص۳۷ )
در آیه ۱۲ ســوره طلاق آمده :
« اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ» طلاق ۱۲
« خدا آنکسی است که هفت سماء را آفرید و مانند آن آسمانها (ازهفت طبقه) از زمین...»
یا «خـدا آن است که هـفـت سماء را آفـریـد و از زمـیـن نـیـز چیزی مانـنـد آنهـا»
اگر مراد از "مانند " عدد باشد غرض آنست که خدا هفت سماء و هفت زمین آفرید در اینصورت چون مراد از هفت اسمان طبقات جو است زمین نیـــــز ماننــــد آنها هفت طبقه اند و زمین نیـــز مثل آنهاست و جملۀ «مِنَ الْأَرْضِ » نشان میدهد که این هفت طبقه در خود زمین است.
( شرح مطلب قاموس قرآن جلد سوم )
طبقات زمین میتواند بصورت زیر تقسیم بندی شود :
۱ـــ قشر خارجی زمین. این قشر اساساً از سنگ خارا و کوههای آن تشکیل شده.دما در عمق یازده کیلومتری به ۱۱۰۰ در جه می رسد.
۲ـــ قشر زیر قشر خارجی. این قشر از مگنزیم و سلیکات آهن تشکیل شده و در ۴۰۰ کیلو متری دما تقریباً ۱۴۰۰ در جه است.
۳ـــ سومین قشر زمین در عمق میان ۴۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتری قرار دارد. و از همان عناصر قشر بالائی تشکیل شده است. دما در آن بالای ۱۴۰۰ درجه است.
۴ـــ چهارمین قشر تا ۲۹۰۰ کیلومتری عمق امتداد دارد. پائین آن آهن و سلیکات منزیم تقریباً ۳۸۰۰ درجه گرم است.
۵ـــ دمای آن بالای ۳۸۰۰ درجه است و فعل و انفعالات خشونت باری در آن صورت می گیرد.
۶ـــ ششمین قشر از آهن و آلیاژ فلز نیکل و مقادیر کمی سولفید آهن تشکیل شده.گفته میشود که جریانهای این قشر باعث نیروی آهن ربائی زمین میشود. دمای آن میان ۳۸۰۰ تا ۴۲۰۰ درجه است.
۷ـــ از همان آهن و نیکل قشر بالائی خود تشکیل شده و در مرکز آن دما به ۶۰۰۰ درجه می رسد.
موجودات زنده در آسمان در آیات قرآن و احادیث
آیات متعددی در قرآن هست که از وجود موجودات زنده در آسمانها خبر میدهند. بعضی از آیات آنها را بلفظ "دابــه" (جنبنده) آورده و بعضی بلفظیکه دلالت بر اولو العقل بودن آنها دارند :
«وَلِلّهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلآئِکَةُ وَهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ» نحل۴۹
« هر چه در آسمانها و زمین از جنبندگان و فرشتگان است همه برای خدا سجده میکنند و تکبر نمی ورزند»
آیه فوق صریح است در اینکه در آسمانها مثل زمین جنبندگانی هست و خدا را سجده میکنند .
« وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاءُ قَدِیرٌ » شوری ۲۹
« و از نشانه های او آفرینش آسمانها و زمین است و آنچه را از جنبنده در آنها پراکنده ساخته است و او هر وقت بخواهد بر جمع آنها قادر است»
ضمیر " فِیهِمَا" به آسمانها و زمین راجع است و با قاطیعت تمام روشن میدارد که در آسمانها جنبندگانی آفریده شده اند .
و از جمله "عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاءُ قَدِیرٌ" بدست میاید که روزی میان اهل زمین وآنها ارتباط برقرار خواهد شد ، اگر منظور از جمع ، رسیدن آنها به یکدیگر باشد .
آیات دیگر از قرار ذیل اند :
«هر که در آسمانها و زمین است همه از او حوائج میطلبند و او هر روز به شان و کاری پردازد» رحمن۲۹
« وهرکه در آسمانها و زمین است ، از روی رغبت یا به جبر ، با سآیه ها(وهمه آثار وجوی)شان ،هرصبح و عصر برای خدا سجده میکنند»رعد۱۵
« و ربک اعلم بمن فی السماوات والارض» اسراء ۵۵
کلمه "مَن" در این آیات دلالت بر افراد عاقل و ذی شعوری دارد و بخوبی روشن میکند که در آسمانها مانند انسان موجودات زنده وعاقل زندگی میکنند و بخدای خود خاضع اند و حوائج خویش از او میخواهند.(قاموس قرآن جلد ۴)
علی علیه السلام هم که می فرمایند: « إن هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الأرض.»
= این ستاره ها ( سیاره ها ؟- نجم به معنای سیاره هم هست- ) که در آسمان هستند ، شهرهائی مانند شهرهای زمین می باشند »(نورالثقلین ،ج۴ ،ص ۴۰۰ )
امام باقر : همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد (چهل به معنای کثرت) که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال(باز هم احتمالا عدد کثرت است) راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار بوند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر بوند.(بحارالانوار جلد ۲۷صفحه ۴۵)
****
اما این را به متن اضافه میکنم که بعضی در اینباره شبه کرده اند(بدون اندکی فکر) که کدامیک زودتر آفریده شده است
آیه های زیر شده اند :
شبهه: اول زمین و بعد آسمان (سوره ۲ آیه ۲۹)، اول آسمان و بعد زمین (سوره ۷۹ آیه ۳۰-۲۷).
پاسخ:
۱)«اوست کسی که آنچه در زمین است همه را برایتان آفرید (خلق کرد) سپس به سماء پرداخت؛ پس هفت سماء استوار ساخت و او به همه چیز داناست» (بقره۲۹)
۲)«آیا شما آفرینشی استوارتر دارید یا سماء که آن را برافراشت» (نازعات ۲۷) «و پس از آن زمین را گستراند» (نازعات ۳۰)
همان طور که ملاحظه می شود در آیه شماره ۱ می فرماید ابتدا زمین را آفرید (خلق کرد) سپس به آسمان(سماء) پرداخت و هفت اسمان(سَبْعَ سَمَاوَاتٍ) را افرید و بی شک آسمان(سماء) پیش از آن آفریده شده بود که اینک به سراغ آن می رود «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ»
در سوره فصلت کاملتر گفته و گفته بعد از خلقت کوهها و ارزاق به سماء پرداخت و آسمان، دودی(گازی) بود و سپس (ثم: بعد از مدت درازی) هفت آسمان(سَبْعَ سَمَاوَاتٍ) را طبقه طبقه بر فراز شما استوار کرد....
بروشنی معلوم است که آسمان بوده و بعد به آن پرداخته شده و از لحاظ علمی نیز چنانکه ذکر شد نکته های جالبی دارد.پس از آن زمین خلق شده است و بعد از آن طبقات جو خلق شده اند. پس این شبهه ناشی از عدم آگاهی شبهه افکنان سایت افشا بوده است که نمیفهمند سماء در آیۀ اول به معنای جو و در آیۀ دوم به معنای آسمان است.
دوستان عزیز مستحضرید که شبهۀ سایت افشا فقط در صورت عدم آگاهی مخاطبانش از زبان عربی کاربرد داشته است.